بسم الله الرحمن الرحیم
1. توجه به تحول در برنامه های فرهنگی انقلاب؛ نتیجه منطقی فتنه88
حوادث سال 1388 نشان داد که برنامه ای همه جانبه از سوی "تمدن استکباری مدرنیته" برای تحمیل آینده ای مدرن به انقلاب اسلامی [1]طراحی شده است. گذشته از شکست سخت استکبار در این میدان نرم ؛ تحلیلِ مبنائی این حادثه ما را به تحول فرا می خواند. تحول در نحوه دفاع از انقلاب ضرورت تقابل بنیادین ما با استکبار است.
1/1. اکتفاء به دفاع ولی فقیه، مبنای برنامه های فرهنگی انقلاب در مرحله پیدایش انقلاب
ارائه گزارشی صحیح از وضعیت موجودِ برنامه ریزی فرهنگی -در دستگاه ایمان - زمینه ساز تکاملِ در برنامه ریزی دستگاه ایمان است. در ظرفیت فعلی؛ نیروهای انقلاب اتفاق نظر دارندکه؛ همه دستاوردهای انقلاب اسلامی محصولِ حفاظت اجتماعی از تئوری ولایت مطلقه فقیه است. از منظر جبهه وسیع نیروهای انقلاب اسلامی ، دستاوردهائی همچون عزت بین المللی مکتب اهلبیت علیهم السلام و نظام برآمده از این مکتب، تردید در کارآمدی مفاهیم مدرن برای اداره جوامع، ایجاد امید در جهان اسلام و مستضعفین جهان، بهبودی سطح معیشت عمومی مردم ایران، تحقق بلامنازع استقلال و خود باوری و...... همگی از برکات تئوری ولایت مطلقه فقیه است. اما به رغم اتفاق نظری که در دفاع از این اصل مترقی در میان نیروهای انقلاب وجود دارد؛ نحوه دفاع از ولی فقیه در میان نیروهای انقلاب متفاوت است. بخشی از نیروهای این جبهه گسترده در برنامه های خود به دفاع از ولی فقیه بسنده می کنند؛ برنامه های این گروه از انقلابیون شاملِ تبین ویژگی های شخص ولی فقیه، دفاع از تصمیمات ولی فقیه و بررسی آثار مدیریت ولی فقیه است. البته در این میان کسانی دفاع از تصمیمات مهم ولی فقیه- مانند تصمیماتی که به مقابله با هجمه نظامی کفار مربوط می شود - را رسالت خویش می دانند و در سایر برنامه ها شرکت فعالی ندارند. نتیجه این مبنا در برنامه ریزی های فرهنگی اتخاذ موضع گیری اجتماعی به نفع ولی فقیه است.در این سطح از برنامه ریزی تصمیمات ولی فقیه با اتخاذ مواضعی همخوان از سوی خواص و عوام تقویت می گردد.
2/1. کاهش مجاهده اجتماعی برای انقلاب اثر بلند مدتِ اکتفاء به دفاع از تصمیمات ولی فقیه
صرف نظر از آثار مثبت این مبنا در تضعیف کوتاه مدت دشمن، بررسی آسیب های اکتفاء به این مبنا در دفاع از انقلاب و ولی فقیه ضروری است. به عبارت دیگر اتکای محض به این سطح از برنامه ریزی آسیب های سهمگینی را- در دراز مدت- به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی وارد می آورد.
ضعفِ اکتفاء به این حد از برنامه ریزی آنگاه روشن می شود که ما به موضوع نو بودن مفاهیم و اصول انقلاب اسلامی در جهان توجه کنیم؛ به عبارت دیگر انقلاب اسلامی مفاهیمی متفاوت با مفاهیم مدرن را در دنیا مطرح نموده است و همین مفاهیم دینی است که پشتوانه تصمیمات ولی فقیه محسوب می شوند؛ به همین دلیل لازم است علاوه بر دفاع از تصمیمات ولی فقیه بازخوانی پشتوانه های مفهومی این تصمیمات ؛ در دستور کار نیروهای انقلاب اسلامی قرار گیرد.
2. ضرورت محوریت یافتن بازخوانی ادبیات انقلاب در برنامه های فرهنگی انقلاب در مرحله تغییرات انقلاب
در دنیای امروز در همه حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تعاریفی مادی و مدرن از «انسان، جامعه و آینده جهان» ارائه شده است و به علت نوپا بودن مفاهیم انقلاب اسلامی در جهان و عدم آموزش این مفاهیم، باز خوانی پشتوانه های مفهومی تصمیمات ولی فقیه به فهم تصمیمات اجتماعی ولی فقیه مدد می رساند. این سخن به این معناست که "بازخوانی ادبیات انقلاب"-که شامل تحلیل های حاکم بر تصمیمات ولی فقیه است- می تواند مبنای تحول در برنامه ریزی های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه قرار گیرد و این تحول در مبنای برنامه ریزی زمینه ساز مجاهده بیشتر در دفاع از انقلاب اسلامی و ولی فقیه است. در واقع «بازخوانی ادبیات انقلاب» که همان تبیین پشتوانه های مفهومی تصمیمات ولی فقیه است؛ به تبیین جهتگیری انقلاب اسلامی می انجامد و تبیین جهت گیری درست انقلاب در مقابل جهت گیری های موجود زمینه مجاهده افراد بیشتری برای انقلاب اسلامی را فراهم می آورد.
همانطور که گفته شد؛ این اثر مبارک (گسترش دائمی مجاهده برای انقلاب) در مبنای اول (اکتفاء به دفاع از تصمیمات ولی فقیه) وجود ندارد. ظرفیت مبنای اول اتخاذ مواضع همخوان با تصمیمات ولی فقیه است ولی در مبنای دوم جهت حاکم بر تصمیم ولی فقیه تبیین و بالمآل زمینه مجاهده فراگیر اجتماعی برای دفاع از انقلاب اسلامی ایجاد می شود. با بازخوانی ادبیات انقلاب ذهن ها با پشتوانه مفهومی تصمیمات ولی فقیه آشنائی پیدا می کنند.
البته تحقق بازخوانی به روش تکاملی و نظامند ما را به مقصود فوق می رساند و به دیگر سخن در بازخوانی ادبیات انقلاب، مهمترین موضوع برخورد اجتهادی با ادبیات انقلاب است. نگاه اجتهادی به ادبیات انقلاب با استفاده از روش بازخوانی صحیح ممکن است و سه روشِ در فرآیند بازخوانی مطرح است:
1. بازخوانی انتزاعی و خطی؛ یا بازخوانی تبلیغی و بخشی ادبیات انقلاب
2. بازخوانی موضوعی و مجموعه ای؛ یا بررسی لوازم تحقق یک موضوع در ادبیات انقلاب
3. بازخوانی نظامند و تکاملی؛ یا بررسی ارتباط همه موضوعات در ادبیات انقلاب
بازخوانی به شیوه های اول و دوم منجر به تحریف و تأویل در ادبیات انقلاب خواهد شد.
3. ضرورت محوریت یافتن مبنای «به کارگیری ادبیات انقلاب» در برنامه های فرهنگی انقلاب در مرحله تکامل انقلاب
بازخوانی ادبیات انقلاب علاوه بر ایجاد موضع گیری متناسب با مواضع ولی فقیه به تبیین جهت گیری انقلاب و گسترش مجاهده افراد انقلاب منجر می شود و ایجاد توجه نسبت به جهت گیری، موضع گیری و مجاهده متناسب با انقلاب به معنای تقویت گرایش اجتماعی- در جامعه انقلاب اسلامی- است. به عبارت دیگر با بازخوانی ادبیات انقلاب اسلامی گرایش اجتماعی- که بعد اصلی در ساخت یک جامعه است- تقویت می شود و تقویت این گرایش اسلامی در واقع اولین گام برای تحول در برنامه ریزی نظام از مبنای «بازخوانی ادبیات انقلاب» به مبنای «به کارگیری ادبیات انقلاب» است. به کارگیری ادبیات انقلاب ؛همان تلاش برای ساختن جامعه به محوریت آرمانهای انقلاب است.
درمبنای «به کارگیری ادبیات انقلاب» مسئله تکامل ادبیات انقلاب از سطح جهت گیری به سطح تولید «الگوی پیشرفت اسلامی اداره جامعه» مطرح است و اعتقاد به ناکارآمدی الگوهای مدرن اداره جامعه و اعتقاد به قدرت دین در ساخت یک تمدن جدید، پیش فرض نگاه به ادبیات انقلاب در سطح به کارگیری این ادبیات در ساختن جامعه است. البته در شرایط فعلی جمع زیادی از نخبگان جامعه قائل به ساخت یک تمدن دینی در ادامه راه انقلاب نیستند؛ و یا تصور ایشان از تمدن اسلامی، یک تمدن التقاطی می باشد. [2] بازخوانی ادبیات انقلاب و توجه به تولید برنامه های سیاسی و فرهنگی بر اساس این مبنا، جامعه را به ظرفیت توجه به مبنای «به کارگیری ادبیات انقلاب» خواهد رساند و امروز ما در مرحله تحول از مبنای اول به مبنای دوم هستیم!
............
[1]. مسئلهى اصلى همین مسائلى است که در طول این هشت نُه ماهِ بعد از انتخابات، محل اختلاف بوده است بین مجموعهى نظام اسلامى و مجموعهى کفر و استکبار، که اینجا کسانى حرفهاى آنها را تکرار کردند. آنها میخواهند نظام اسلامى، نظام دینى، نظام مبتنى بر اطاعت از خدا و رسول وجود نداشته باشد. هر آن چیزى که تضمین کنندهى اطاعت عمومى این نظام است، براى آنها دشمن محسوب میشود؛ علیهاش اقدام میکنند، علیهاش فعالیت میکنند، همهى تلاش خودشان را براى زدن آن متمرکز میکنند. این طرف قضیه بایستى تلاش و سعى خودش را بکند، براى اینکه همین ارکان اصلى را، این مبانى و مبادى اصلى را حفظ کند. مسئلهى اصلى را نبایستى مغفولٌعنه قرار داد.
ولی فقیه 1388-12-6
[2] اظهارات برخی از شخصیت ها در مورد ژاپن اسلامی، چین اسلامی و... بر اساس این نگاه التقاطی است.