کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی شهر مقدس قم (کارگروه آیت شهید مرتضی مطهری) اولین نشست رسمی خود را در تاریخ 14 تیرماه 1392 با همکاری کارگروه شهیدآیت الله مفتح در پردیسان برگزار نمود
این کارگروه در کنار سایر کارگروه های الگوی پیشرفت اسلامی به عنوان زیر مجموعه های شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی مشغول به فعالیت می باشد.

طبقه بندی موضوعی

بسم الله الرحمن الرحیم

تحلیل روشمند از زمینه های پیدایش انقلاب اسلامی

1. حکومت روش اجتهادی در پاسخگویی به نیازهای انقلاب؛ به علت پیدایش انقلاب در دوره دوم از دوره دوم تاریخ

براساس مباحث فلسفه تاریخ شیعی؛ زمان فعلی در مرحله دوم تاریخ تعریف می‌شود. مرحله دوم تاریخ به فاصله زمانی میان بعثت و میان ظهور اطلاق می‌شود- وآن چنانکه در مقالات دیگر گفته ایم- در این مرحله درگیری‌های سه دستگاه کفر، نفاق و ایمان عقلانی می‌باشد. به عبارت دیگر در دوره دوم تاریخ، عقلانیت متغییر اصلی در درگیری‌های دستگاه کفر و نفاق با دستگاه ایمان است و حمله به دستگاه ایمان به وسیله عقلانیت- به عنوان ابزار اصلی این درگیری- تحقق می‌یابد. در این دوره دستگاه ایمان هم برای دفاع در مقابل هجمه‌های همه جانبه کفر و نفاق با اتکاء به عقلانیت وحی وارد میدان می‌شود.

 عقلانیت دینی در زمان حضور اجتماعی امام معصوم با هدایت اجتماعی ایشان بسط می یابد ولی در دوران غیبت، براساس آموزه‌های مفسران وحی، روش استخراج عقلانیت دینی، فعالیت اجتهادی و کار عقلانی در روایات و آیات است.

2. بررسی سرفصل‌های درونی تکامل تفقه دینی در دوره دوم تاریخ

 مبتنی بر فلسفه تاریخ شیعی هر مرحله از تاریخ  سه مرحله رشد دورنی هم دارد:

1/2. از مرحله «فهم اخباری از نقل» تا مرحله «پذیرش اصول فقه احکام مکلفین» مرحله پیدایش فهم دینی

مرحله اول رشد از دوره دوم تاریخ؛ در دستگاه ایمان، از مرحله «فهم اخباری از نقل» تا مرحله «پذیرش اصول فقه احکام مکلفین» است.

1/1/2. وجود فهم اخباری‌گری از زمان معصومین و ابتدای دوران غیبت

البته مراد ما از فهم اخباری؛ معنایی اعم از روش مشهور اخباری‌گری مصطلح می‌باشد. در زمان حضور امامان معصوم اگرچه خود ایشان فهم کاملی ازدین داشته و دارند اما فهم شیعیانی که در کنار حضرات معصومین مشغول به یادگیری بوده‌اند با فهم استدلالی و منطقی فقهای اصولی- که الان در علم اصول فقه و فقه داریم- فاصله دارد. ممکن است کسانی بگویند در زمان حضور ائمه استدلال عقلانی نیاز نیست؛ زیرا حضرات معصومین در عصر خودشان حضور داشته‌اند و هر سئوالی مطرح بوده ا ز ایشان پرسیده می‌شده است. این استدلال با توجه به فلسفه ولایت معصوم نمی‌تواند استدلال درستی باشد! حضور ائمه و ولایت اجتماعی آنها به تعبیر حضرت امیرالمومنین برای بیرون کشیدن دفینه‌های عقول و رشد عقلانیت[1]، فهم و فقه انسان‌ها است. البته بدیهی است که عقلانیت مورد نظر معصومین، با عقلانیتی هم که ما با آن روبرو هستیم، فاصله دارد، این عقلانیت تعریف خاص خودش را دارد ولی در هر صورت این استدلال هم که چون امام حضور دارد نیازمند کار اجتهادی نیستیم درست نیست. به عبارت دیگر درست است که در زمان غیبت بر کار اجتهادی و منطقی دو معنا بار است؛ اول اینکه تکلیف ظاهری خودمان را در زمان غیبت تشخیص بدهیم، ولی آیا اگر امام معصوم هم حاضر بود و علاوه‌بر تکلیف ظاهری، تکلیف اصلی و حقیقی هم معلوم بود، دیگر تفقه و اجتهاد در دین هیچ فایده‌ای نداشت یا اینکه در زمان حضور معصوم اجتهاد شما باید برای فهم و معرفت دینی عمیق می‌شود و این عمق به افزایش ایمان در جامعه و انسان‌ها منجر می‌شود. بنابراین منظور ما از فهم اخباری‌گری؛ تعمیم این مفهوم در زمان 250 ساله حضور ائمه در صدر اسلام می‌باشد. در این دوره حتی علاقه مندان به مکتب اهل بیت از نعمت حضور امامان شیعه مگر تعدادی از خواص بهره نبردند. در این دوره کار عقلانی و اجتهادی به صورت ابتدایی توسط برخی از شیعیان انجام می‌شد؛ که این معنا در دوره‌های بعد هویت شیعه را شکل داد و امروز در مرحله از تکامل فهم اصولی قرار داریم. به عبارت دیگر امداد امام معصوم در دوران حضور از مجرای روابط قبیلگی و عشیره‌ای صورت می‌گرفت و شیعیان در ظرفیت روابط قومی در خدمت امامان معصوم^ بودند و از آن بستر به امام خویش یاری می‌رساندند، مثل الان که اقامه کلمه توحید در بستر روابط دموکراسی در جمهوری اسلامی ـ البته با تغییر جهت ـ انجام می‌شود. شیعیان در جمهوری اسلامی به دنبال اقامه کلمه حق هستند ولی در شرایطی که روابط مدرن اجتماعی به پذیرش رسیده است. همچنین در آن زمان بستر قبیلگی در زندگی مردم حاکم بوده است و بدیهی است که در ظرفیت بستر این روابط اقامه توحید در سطح جهت گیری ممکن است. بنابر این این مطلبی را که عرض می‌کنیم؛ از مرحله فهم اخباری ازدین تا تولید اصول احکام مکلفین؛ این مرحله؛مرحله اول از دوره دوم تاریخ است و در تحلیل‌های تاریخی از انقلاب باید مورد توجه قرار بگیرد.

2/2. از مرحله «پذیرش اصول فقه احکام مکلفین» تا مرحله «تکامل اصول فقه احکام مکلفین» و پذیرش «اصول فقه احکام حکومتی»؛ مرحله تغییرات فهم دینی

درمرحله دوم از دوره دوم تاریخ باید تکامل اصول فقه احکام مکلفین به اصول فقه احکام حکومتی، شاخص حرکت باشد. عرض کردیم که در این دوره اگر بخواهیم اجتماعیات اسلام را استنباط کنیم باید ابزار استنباط شما که علم اصول است دچار تحول شود. به نظر ما آثار «علامه آیت الله سید منیرالدین حسینی الهاشمی شیرازی» یک احتمال بسیار قابل توجه در علم اصول فقه احکام حکومتی است؛ که باید مورد توجه اساتید و فضلای این علم قرار بگیرد. به پذیرش رسیدن اصول فقه احکام حکومتی دومین مرحله ی تکامل از مرحله دوم تاریخ است. ما در این مرحله قرار داریم؛ یعنی حوزه‌های علمیه در عصر حاضر در عرصه تفقه به سمت مسائل فردی گرایش دارند، منبرهای ما امروز محل پاسخگویی به احکام فردی است این درحالی است که حوزه‌های علمیه بزرگترین مدافع و حامی حکومت و انقلاب اسلامی هستند و فقدان لجستیک مفهومی و علمی انقلاب اسلامی توسط حوزه در روند تکامل مشکل آفرین است. اگر انقلاب اسلامی به معنای اقامه اجتماعیات اسلام است؛ باید حوزه و دانشگاه به سمت استنباط اجتماعیات اسلام گام‌های علمی بردارند و در نهایت به تولید معادله و مدل اسلامی دست یابند.

3/2. از مرحله پذیرش «اصول فقه احکام حکومتی» تا ساخت تمدن اسلامی بر مبنای نظریه پردازی مبتنی بر وحی؛ مرحله تکامل فهم دینی

مرحله سوم از دوره دوم تاریخ از پذیرش «علم اصول فقه احکام حکومتی» که منجر به تولید فقه حکومتی و اجتماعی می‌شود؛ در مرحله سوم مبتنی بر نگاه دینی در عرصه «اداره جامعه بر مبنای دین» تمدن اسلامی ساخته خواهد شد. زندگی در روابط تمدن اسلامی، ظرفیت زندگی در مرحله سوم تاریخ را ایجاد می‌کند. ویژگی این مرحله حضور امام معصوم است و معنای ظهور این می‌باشد؛ که مومنین ظرفیت ولایت اجتماعی حضرت ولی عصر# را دارند. یعنی تحمل مومنین در دوران دوم تاریخ به اندازه‌ای شده است که مقدر نشود امام معصوم منزوی و غریب و نهایتاً شهید شود، بنابراین رسالت اصلی جمهوری اسلامی ایران ایجاد آمادگی روحی رفتاری و ذهنی در مومنین برای پذیرش ولایت امام معصوم× است. جمهوری اسلامی باید جامعه و بشریت را به این ظرفیت برساند؛ که نمی‌توان بدون امام معصوم زندگی کرد. به عبارت دیگر رسالت اصلی و نهایی انقلاب اسلامی ایجاد احترام نسبت به ولی خداست.

3. بررسی حرکت در سه بردار کفر، نفاق و ایمان؛ روش ارائه تحلیل از پیدایش انقلاب اسلامی

مسئله دیگری که در جلسه قبل عرض کردیم این است؛ که چگونه فقهای شیعه به این جمع‌بندی رسیدند که باید در نیازهای اجتماعی به سراغ اهل بیت عصمت و طهارت رفت و مسائل را از آنها دریافت کرد.

1/3. بررسی تحولات مدرنیته و تأثیر آن بر جهان؛ اولین بردار تحلیلی برای ارائه تحلیل از پیدایش انقلاب

در جواب گفتیم که تحولات اجتماعی جدیدی ـ به تبع مدرنیته ـ در عالم رخ داد که آهسته آهسته طایفه‌ای از فقهای عظام شیعه به این جمع‌بندی رسیدند. هجمه‌های مدرن به کیان جامعه شیعه فقها را به صورت جدی وارد مسئله اجتماعیات اسلام نمود. فقهاء سعی کردند معضلات جامعه را هم براساس نگاه دینی حل و فصل کنند ولو به صورت ایمانی و اجمالی.

اگر بخواهیم پدیده اجتماعی انقلاب اسلامی را درست تحلیل کنیم اجمالاً لازم است که به سیر تحولاتی که مدرنیته در عالم ایجاد کرد نگاه کنیم. باید توجه کرد که تحولاتی را که تمدن مدرن به پذیرش بشریت رسانده بود چه بوده است؟

2/3. بررسی تحولات امپراطوری عثمانی و تأثیر آن بر شیعه؛ دومین بردار تحلیلی برای ارائه تحلیل از پیدایش انقلاب

در عرض این مسئله هم باید توجه کنیم که در امپراطوری اسلامی آن روز چه تحولاتی رخ داد؟ از درون این امپراطوری، ایده‌های جدیدی مطرح شد،که نتیجه آن فروپاشی امپراطوری عثمانی است.

تا قبل از انقلاب اسلامی حکومتهایی منسوب به اسلام می‌شد که متعلق به اهل تسنن بود. سلطان عبدالحمید آخرین سلطان از این سلسله امپراطوری‌ها است. حکومت‌های بنی عباس و بنی امیه و امپراطوری عثمانی هیچ کدام منسوب به دین ناب و شیعه اثنی عشری نبوده‌اند، بلکه به اسلام التقاطی منسوب بودند. دنیای اسلام در آن دوران متأثر از اهل تسنن بوده است ولی در درون ما چه تحولاتی در مدرنیته و دنیای التقاطی مسلمانان ایجاد شده است؛ که رنگ بوی جهان اسلام و روابط جهانی از رنگ وبوی انقلاب اسلامی ایران متأثر شده است؟ حرکت انقلاب اسلامی ملهم در لبنان و فلسطین و کشورهای افریقایی و... است که اینها چیزهایی نیست که قابل انکار باشند یعنی عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در مستضعفین عالم قابل رویت بوده و آثار آن قابل مشاهده می‌باشد. این تأثیر عمیق نظام اسلامی در جهان به چالشی برای مدرنیته تبدیل شده است.

برای اینکه بتوانیم تحلیل درستی از پیدایش انقلاب اسلامی ارائه کنیم از یک سو باید تحولات درون جامعه اسلام را مورد ملاحظه قرار دهیم که چگونه از درون این امپراطوری التقاطی حکومت اسلام ناب متولد شده است؟ از دیگر سو هم باید تحولات مدرنیته را مورد دقت خویش قرار داده و در ملاحظه هر دوی این تحولات چه تأثیراتی بر پیدایش انقلاب اسلامی داشته است ؟

3/3. بررسی تحولات درونی جامعه ایران تا عصر صفوی و بعد از آن؛ سومین بردار تحلیلی برای ارائه تحلیل از پیدایش انقلاب

البته در درون جامعه ایرانی هم باید تحولاتی را که منجر به تشکیل حکومت صفوی و بستر سازی برای به قدرت رسیدن شیعیان شد، مورد بررسی قرار داد. به صورت قطع متغییر اصلی در تحلیل درون دنیای اسلام، تحلیل تحولات امپراطوری عثمانی است و بر این اساس آنچه در دوران صفویه باید مورد دقت واقع شود تحولات جامعه شیعی است. در دوره صفویه اعلام تشیع به عنوان دین رسمی و مدیریت امثال شیخ بهایی و علامه مجلسی در آن حکومت تحولاتی اخص در تحلیل پیدایش انقلاب است.

اگر بخواهیم پیدایش انقلاب اسلامی را بحث کنیم؛ باید یک پای تحلیل، تحلیل دوران صفویه برای فهم تحولات دستگاه ایمان باشد از دیگر سو تحلیل تحولات امپراطوری عثمانی برای فهم تحولات دستگاه التقاط و در نهایت هم تحولات تمدن مدرنیته را برای فهم تحولات دستگاه کفر باید بررسی و تحلیل نمود.

4/3. پیدایش همه تحولات اجتماعی، تابعی از بردارهای کفر، نفاق و ایمان

در درگیری این سه دستگاه پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی بوجود آمده است؛ که این تحلیل با مبنای اولیه ما هم سازگار است؛ یعنی برآیند حرکت علمای شیعه در دوران صفوی و تغییرات ایجاد شده در دستگاه التقاط ـ حکومت‌های بنی امیه و بنی عباس و امپراطوری عثمانی ـ و تغییرات مدرنیته به پیدایش انقلاب اسلامی منجر شده است. تا قبل از پیدایش انقلاب اسلامی، دستگاه ایمان از حدود و ثغور امپراطوری عثمانی حمایت می‌کرده است، زیرا در آن شرایط امپراطوری عثمانی به عنوان لایه حفاظتی شیعه در مقابل هجمه کفار عمل می‌کرده است. در ملاحظه برخورد این سه متغییر مدیریت دستگاه ایمان به شکلی بوده است که غلبه را به دستگاه ایمان داده است؛ یعنی در درگیری این دستگاه، رشد دستگاه ایمان اتفاق افتاده است.

1/4/3. مدیریت بردارهای تاریخی کفر، ایمان ونفاق؛ معنای ولایت تاریخی

نکته‌ی مهمی که در این میان مطرح است، این است که؛ مدیریت این سه متغییر همیشه با امام معصوم× است. ولایت بر موازنه ی سه دستگاه ایمان و کفر و نفاق با حضرت ولی عصر# است. موضوع اصلی شب قدر به موازنه این سه دستگاه بازگشت دارد؛ یعنی به دو دستگاه کفر و نفاق چقدر بدهیم که دستگاه ایمان تقویت شود؟ مبتنی بر اعتقادات ما دستگاه کفر و نفاق هم از طرف حضرت ولی عصر# امداد می‌شود اما امدادی که به دستگاه کفر و نفاق داده می‌شود غرض نهایی‌اش امداد دستگاه ایمان است. به عنوان مثال اگر این تحولات دوم خرداد نبود (که به نوعی غلبه هشت ساله دستگاه نفاق بر دستگاه ایمان بود) مؤمنین برای دفاع از نظام و دستگاه ایمان قدمی برنمی‌داشتند و به این اندازه تقویت نمی‌شدند یعنی ضرباتی که دراین هشت سال به مومنین و دستگاه ایمان وارد شد موجب تنبه مومنین برای دفاع از نظام ایمانی و جلوگیری از انحلال آن شد و نتیجه آن ایجاد یک دولت انقلابی می‌باشد.

در واقع ما می‌خواهیم سه متغییر حرکت در دستگاه کفر، نفاق و ایمان را ـ که تحت ولایت حضرت ولی عصر# امداد می‌شوند ـ بررسی کنیم و بگوییم چقدر دستگاه ایمان رشد کرده است. پس در واقع یک موضوع فلسفه تاریخی می‌شود زیرا هر زمانی که از موازنه تاریخی سه دستگاه صحبت می‌کنیم، بحث از فلسفه تاریخ است. تعریف ما از فلسفه تاریخ به معنای تحلیل ایمانی موازنه تاریخی سه دستگاه کفر، نفاق و ایمان می‌باشد که تحت ولایت حضرت ولی عصر# می‌باشد. به عبارت دیگر هر زمانی که از موازنه اجتماعی این سه دستگاه صحبت می‌کنیم معنایش این است که چه کار کنیم که موازنه اجتماعی به نفع دستگاه ایمان تغییر کند و کفار و منافقین بر ما مسلط نشوند؟ بنابراین زمانی که از موازنه صحبت می‌کنیم به دنبال ارائه تحلیل از موارد مختلفی هستیم. در مرحله اول به دنبال صیانت دستگاه ایمان هستیم یعنی اینکه چگونه دستگاه ایمان از حملات دستگاه کفر و نفاق ایمن بماند؟ در مرحله دیگر، زمانی که از موازنه صحبت به میان می‌آید می‌خواهیم از فعل انجام شده توسط حضرت ولی عصر# تحلیل ارائه بدهیم که مثلا در فلان زمان که کفار بر ما مسلط شدند یا منافقین بر ما مسلط شدند چه نعمتی به دستگاه ایمان اعطاء شده است؟ این سطح از مدیریت را به مدیریت تاریخی می‌شناسیم که برعهده فقها نیست.

1/1/4/3. هماهنگ نمودن شاخص‌های درونی جامعه ایمان با شاخص‌های تاریخی؛ معنای ولایت اجتماعی فقهاء در دستگاه ایمان

فقها سعی می‌کنند که شاخصه‌های درونی دستگاه ایمان را نسبت به ولایت تاریخی هماهنگ کنند تا در برخورد با دستگاه کفر و نفاق موازنه حفظ شده و صیانت دستگاه ایمان محقق شود. به عبارت دیگر فقهاء در دوران غیبت ولایت اجتماعی را بر عهده دارند.

در مثل قضیه مشروطه کفار امداد شدند تا جایی که پرجمدار دستگاه ایمان شیخ فضل الله را هم اعدام کردند باید دید که اینها چه تأثیراتی در دستگاه ایمان ایجاد کرده است، اینها باعث شد که غفلت‌ها و ضعف‌های دستگاه ایمان مشخص شود و در این بین مردم بیشتر به ولی خدا مضطر شوند، دستگاه ایمان تا مضطر نشوند فکر می‌کنند که وضعیت فعلی ایمان و عبادت‌شان کفایت شرایط موجودشان را می‌کند و ضعف‌ها را نمی‌بینند و احتمالا اگر خواص هم تذکر می‌دهند به گوششان فرو نمی‌رود. به عبارت دیگر اگر به تذکر پرچمدار و خواص دستگاه ایمان توجه نشود به تدریج آنچه اتفاق می‌افتد اینست که در تقدیرها مومنین متوجه می‌شوند که تذکرات پرچمدار برای جلوگیری از ضعف دستگاه ایمان بوده است کما اینکه امروز می‌فهمند که حرف آنروز شیخ فضل الله نوری حق بوده است. امداد کفار و منافقین علت ایجاد اضطرار در مومنین می‌شود و برای ایجاد اضطرار چاره‌ای به غیر این نیست زیرا در حالت طبیعی برای مومنین غیر معصوم اضطرار و در نتیجه حرکتی تکاملی ایجاد نمی‌شود. باید در نظر گرفت که این هم به فلسفه تربیت بازگشت می‌کند که بعدها باید مورد بحث قرار بگیرد.

4. بررسی تحول در مدیریت، تحول در فکر و تحول در تولید؛ سرفصل‌های ارائه تحلیل از حرکت بردار کفر (مدرنیته)

نتیجه روشی این بحث این است که در دوره دوم تاریخ چه اتفاقی افتاد که شما به فکر رفتید که جامعه و حکومت را براساس دین اداره کنید؟

یک حرکت در دستگاه کفر اتفاق افتاد، یک حرکت در دستگاه نفاق بوجود آمد و یک حرکت هم در دستگاه ایمان ایجاد شد که باید هر سه حرکت را تحلیل کنیم و بعد از جمع‌بندی این تحلیل‌ها متوجه می‌شویم که انقلاب اسلامی بوجود آمده است، متوجه می‌شویم که مردم چرا تا پای جانشان برای ایجاد انقلاب، امام خمینی را حمایت کردند. شما باید بتوانید بر مبنای این سه بردار عقبه 150 ساله انقلاب اسلامی را تحلیل کنید.

در ادامه این جلسه براساس مبنای تحلیلی فوق به تحلیل روند پیدایش انقلاب اسلامی می‌پردازیم.

دردستگاه کفر دو تحول به نام تحولات مدرن اتفاق افتاده است، اول پذیرش اختیارات در مدیریت سیاسی که در جلسه قبل آنرا مورد بحث قرار دادیم و گفتیم که در دستگاه کفر و جوامع تحت سلطه آنان، به پذیرش رسید که جوامع و حکومت‌ها به شیوه دیکتاتوری اداره نشود، بلکه تصمیم گرفتند که اختیارات مردم را در مدیریت سیاسی دخالت بدهند. این تحول یک تحول سیاسی است. یک تحول در حوزه فرهنگ اتفاق افتاد و آن اعراض از منطق صوری و پذیرش استقراء و رفتن به سمت آن و در نهایت هم رسیدن به منطق ربط بود، همانگونه که مستحضرید در منطق صوری استقراء ناقص را حجت نمی‌دانند یعنی آقایان منطقی قبول ندارند که استقراء حجت است در تمدن غرب هم اینگونه نبوده است که در شب اول به منطق جدیدی دست پیدا کنند بلکه در منطق صوری در ابتدا فقط توجه بیشتری به استقراء کردند به عبارت دیگر استقراء را حجت قرار دادند بعد از مدتی که که با استقراء کارکردند به یک منطق جدیدی رسیدند که منطق اصالت ربط است. بنا بر گزارشی که علامه سید منیرالدین می‌دهند منطق ربط هم در تکمل خودش به منطق نسبیت رسیده است پس یک تحول فکری هم در غرب اتفاق افتاده است. تحولی که در تمدن مدرنیته در بخش اقتصادی افتاد، ارتقاء سطح رفاه اجتماعی عمومی، به تبع تحول در صنعت و تکنولوژی- از غیر متمرکز به متمرکز- بود که در جلسات بررسی وضعیت موجود به صورت مفصل راجع به آن صحبت کردیم. بنابراین یک تحول سیاسی اتفاق افتاده است ومنجر به پذیرش یک مدیریت جدید شد و یک تحول علمی هم رخ داده است که منجر به پذیرش منطق جدید شد و این منطق منجر به افزایش تولید ناخالص ملی و ا فزایش سطح رفاه شده است. برآیند هر سه این تحولات ـ که البته تحولات سیاسی و فرهنگی خدمه تحول در اقتصاد می باشد ـ تنوع در لذت می‌باشد که باعث تنوع در بهره وری از دنیا و ارتقاء آن می‌باشد به عبارت دیگر لذت جویی و گرایش بشر به دنیا بیشتر و شدیدتر شد یعنی اثر این سه تحول افزایش سطح رفاه شده است و معنای افزایش سطح رفاه هم یعنی لذت بیشتر شده است.

5. بررسی هویت دنیاخواه امپراطوری التقاط، به عنوان مبنای انحلال امپراطوری عثمانی در تمدن مدرنیته؛ سرفصل ارائه تحلیل از حرکت بردار نفاق

از سوی دیگر به علت اینکه باطن التقاط هم دنیا گرایی است بر همین اساس امپراطوری التقاطی دنیای اسلام دنیا گرایی مدرن را ـ که جذاب‌تر بود ـ پذیرفت و به همین خاطر در درون امپراطوری عثمانی به مدرنیته گرایش سیاسی ایجاد شد.استقلال سیاسی که برای حفظ یک امپراطوری لازم است؛ انگیزه‌هایش به آرامی از بین رفت و همین علت فروپاشی شد یعنی این موج دنیا خواهی که به طرف دولت عثمانی هجوم آورد به پذیرش رسید زیرا در مبنا تحولاتی را که دنیای استعمار برای بشریت به ارمغان می‌آورد همخوان با آرزوهای دنیای التقاط بود.

این گرایش به آرامی بستر دست برداشتن این امپراطوری‌ها از ظاهر دین داری را هم ایجاد کرد و تسلیم دنیای کفر شدند، پس الان نمی‌خواهیم بگوییم که انگلیس یا روسیه در این فروپاشی چقدر سهم داشت بلکه در حال ارائه یک تحلیل آکادمیک هستیم یعنی می‌خواهیم بدانیم که چه می‌شود که یک امپراطوری مانند عثمانی با مدیریت مدرنیته تجزیه می‌شود؟ ویژگی تحلیل آکادمیک این است که جزئیات و شروط و زمان و مکان را تحلیل نمی‌کند بلکه مبنای یک پدیده را مورد تحلیل و بررسی خویش قرار می‌دهد. بر این اساس آن چیزی که در فروپاشی امپراطوری عثمانی اصل است این می‌باشد که نوع دنیا گرایی که مدرنیته ارائه کرد در درون تمدن التقاط مورد پذیرش واقع شد. التقاط هم به دنبال دنیاگرایی است بنابراین آن نوع مدیریت سیاسی هم که به دنبال حفظ این دنیا گرایی التقاطی بود تسلیم مدیریت سیاسی مدرنیته شد. ممکن است شما در تحلیل‌ها خویش بررسی کنید و بگویید مثلا بین 100 تا 150 سال طول کشیده تا این فروپاشی ایجاد شده است. این تحلیل از ورود اولین کالاهای مدرن به امپراطوری عثمانی شروع می‌شود و تا تحلیل پیدایش اولین حزبی که در امپراطوری عثمانی آن روز به وجود آمدند ادامه می‌یابد. آن حزب شامل تحصیل کرده‌های فرنگ رفته آنروز بودند و یهودی‌ها ـ در پشت پرده ـ اینها را مورد حمایت خویش قرار می‌دادندو در نهایت ضربه نهایی را به سلطان عبدالحمید زدند و حکومتش را ساقط کردند اما حال نمی‌خواهیم بحث کنیم که اسم این حزب چیست یا اینکه چه کسانی عضو این حزب بودند که البته اینها همه در تاریخ ضبط شده‌اند اما در حال حاضر می‌خواهیم مبنای آکادمیک را مورد بحث قرار دهیم.

1/5. فروپاشی عثمانی؛ علت تقابل بدون واسطه شیعه با کفار و بررسی سرفصل‌های تقابل فقهاء با مدرنیته

وقتی که چنین اتفاقی افتاد یعنی دنیاگرایی مدرن به پذیرش رسید و امپراطوری عثمانی دچار سقوط شد درگیری و برخورد دنیای کفر با دنیای اسلام بی واسطه شد. کسانی که واقعا به فکر دنیا نبودند بیشتر تحت فشار قرار گرفتند و به طور طبیعی وقتی که فشار بیشتری به مؤمنین می‌آید به تدریج این فشار به محور دستگاه مومنین منتقل می‌شود ـ که این محور در دوره غیبت فقهای عظیم الشأن بودند ـ .

1/1/5. قضیه تنباکو؛ اولین برخورد مستقیم فقهاء با نفوذ مدرنیته

 به عقیده من اولین برخورد جدی دستگاه کفر و ایمان قضیه تحریم توتون و تنباکو است. در این قضیه کفار به واسطه انحصاری کردن توتون و تنباکو در دوران ناصر الدین شاه به دنبال تسلط بر سرنوشت جامعه ایمانی بودند و باعث شد که فقها به این جمع‌بندی برسند که دخالت اجتماعی ضروری می‌باشد. در فتوای معروف میرزای کبیر جمعی از فقها مشارکت داشتند و این تحریم تنباکو یک تصمیم سیاسی و اجتماعی است درحالیکه در گذشته مهمترین کار فقهای شما این بوده که مسائل فردی را پاسخگو باشد البته این تصمیم یک تصمیم مشهوراست و الا فقهایی هم قبل از ایشان این کار(تصمیم اجتماعی) را انجام داده اند. قبل از میرزا فقهاء به ویژه در برخورد با دستگاه نفاق تصمیماتی اتخاذ نموده اند.

2/1/5. قضیه مشروطه؛ دومین آزمون گسترده ی فقهاء در مقابله با نفوذ مدرنیته

فعالیت‌های مرحوم شیخ فضل الله نوری از سرفصل‌های مهم در مقابله با مدرنیته است. در دوره ایشان ایده‌ای به نام مشروطه مطرح شد؛ که فقها با این مشروطه خواهی برخوردهای متفاوتی داشتند. در این میان بین علماء اختلاف شد، اولین فقیهی که این کید و خدعه را تشخیص داد و گفت که: این بهانه‌ای برای از بین بردن دین می‌باشد شیخ مجاهد مرحوم شیخ فضل الله نوری است. این مخالفت در نهایت به اعدام و شهادت ایشان هم ختم شد امام بعدها میرزای نائینی و مرحوم آخوند خراسانی و دیگران به نوعی به درستی دیدگاه مرحوم شیخ فضل الله نوری اذعان کردند.

3/1/5. فعالیت‌های شهید آیت الله مدرس و سایر فقهاء با گرایش‌های وابستگی رضاخانی؛ سومین سرفصل مقابله فقهاء با نفوذ مدرنیته

در آن زمان طبق قانون اساسی که در مشروطه نوشته می‌شود که باید فقها بر تصویب قانون نظارت کنند مبتنی بر همین قانون فقهای نجف مرحوم مدرس را برای نظارت بر تصویب قوانین به سمت ایران حرکت می‌دهند و ایشان در ادامه فعالیت خویش وارد مجلس شده و بعدها به محور مبارزه علیه رضا خان و کسانیکه قصد هدایت کشور به سمت فرنگ را دارند معرفی می‌شود. در این دوره فقهای دیگری هم هستند که هم عصر مرحوم مدرس هستند ولی محور نیستند مانند سید نورالدین هاشمی شیرازی که با آیت الله بروجردی و مرحوم مدرس هم عصر می‌باشند. اعتزاضات تعدادی از فقهای هم عصر ایت الله بروجردی در تاریخ ضبط شده است که می‌گفتند چرا ایشان جدی‌تر وارد مبارزه علیه طاغوت زمان خود نمی‌شوند که البته همیشه هم حرمت ایشان به عنوان محور دستگاه ایمان نگه داشته می‌شده است و البته ایشان هم با شاه اختلافات شدیدی داشته‌اند و درگیر هم بوده‌اند و مثل آقای فلسفی که در رادیوی آنزمان ایران با هماهنگی آیت الله بروجردی به بهائیان فشار می‌آورده‌اند و یا سید نور الدین شیرازی که مرکز بهائیان را در شیراز تخریب می‌کنند. در کل، اینها مواردی هستند که شما نمی‌توانید به صورت بریده آنرا تحلیل کنید بلکه همه اینها با یک رویکرد بوده است یعنی در آنجایی که بهائی‌ها در حال حاکم شدن بر مقدرات کشور هستند جایی است که ابزار دست اسرائیل شده‌اند که در قالب انجمن‌های فراماسونری و کلوب‌های روتاری و.... که در تاریخ باید شما مواردش را ببینید و فقهایی که با اینها برخورد می‌کردند هیچ گاه به عنوان یک تحلیل جامع به اینها نگاه نمی‌کردند بلکه به عنوان مبارزه با فرقه گرایی وارد می‌شدند و فقط حضرت امام خمینی& بود که به عنوان متغییر اصلی خود اسرائیل و شاه و آمریکا را مورد هجمه قرار داده و با مصادیق خرد آن برخورد نکرده‌اند یعنی همیشه به سراغ متغیر اصلی می‌رفتند، در درون به سراغ شاه می‌رفتند و در بیرون هم درگیری با آمریکارا به عنوان متغییر اصلی مورد توجه قرار دادند. به هرحال مجموعه فقهای شما آنگونه که مدیریت کردند از ایت الله مدرس تا آقای کاشانی که رئیس مجلس می‌شوند و موفق می‌شوند با همکاری ملی مذهبی‌ها دست انگلیس را از منابع نفت ایران کوتاه کنند و باعث بالا رفتن صیانت جامعه الهی می‌شوند.

4/1/5. مبارزات 150 ساله فقهاء با موج‌های مدرنیته؛ زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی

پس توجه کنید که جامعه شیعه شما 150 سال این تحولات در حال انجام بوده است. در این 150 سال زمینه آماده می‌شود که وقتی حضرت امام خمینی& بحث اداره جامعه براساس دین را مطرح می‌کند، زمینه درک مومنین برای پذیرش این مسئله آماده می‌باشد به عبارت دیگر جامعه شیعه تحت مدیریت حضرت ولی عصر# به یک اضطرار رسید به گونه‌ای که وقتی حضرت امام خمینی& این شعار را مطرح کرد، زمینه ی پذیرشش آماده و ایجاد شده بود. به عبارت دیگر تولی اجتماعی ما نسبت به حضرت ولی عصر# در این دوره از تاریخ ما را به تکامل رسانده است. تکاملی که در ایده اداره جامعه بر مبنای دین قابل تحلیل است. دلیل به پذیرش رسیدن این شعار هم ایجاد روحیه شهادت و ایثار مردم تا حد تقدیم سیصد، چهارصد هزار شهید در این راه است که عرض کردیم مرجعیت امام خمینی به امضاء مراجع رسید، حجیت انقلاب به امضای مراجع رسید و در حال حاضر سی سال هم هست که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد. بنابراین سیر پذیرش از فهم فردی از اسلام تا فهم اجتماعی از اسلام تحلیل این سه بردار است که کفار چکار کردند؟ التقاط چکار کرد؟ دستگاه ایمان و مومنین چکارکردند؟ هر کسی که می‌خواهد براساس فلسفه تاریخ تحلیل کند باید بتواند مهره به مهره این تحولات را بررسی کند.

6. سرخوردگی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی؛ زمینه‌ساز گسترش مارکسیسم در جهان اسلام

نکته دیگری که در این تحلیل مهم است نتایج فروپاشی امپراطوری عثمانی است. با فروپاشی عثمانی[2] هویت یکپارچه دنیای اسلام ضربه بسیار سختی خورد که این ضربه باعث سرخوردگی و ایجاد حرکت‌های مختلفی در دنیای اسلام شد.به علت اینکه در دنیای التقاط طیفی از انسان‌ها زندگی می‌کنند که بعضی‌ها به دنیای کفر نزدیک می‌باشد و بعضی‌ها هم به دنیای اسلام گرایش بیشتری دارند، این سرخوردگی علت شد که مارکسیست ـ که در دنیای کفر معنا می‌شود ـ با استفاده از این سرخوردگی سلطه خویش را بر دنیای اسلام آنروز گسترش دهد. سرخوردگی طیف نزدیک به کفر در دنیای اسلام باعث نفوذ مارکسیست‌ها در دستگاه ایمان گردید. تحلیل موج مارکسیستی در ایران و دنیای اسلام بر این اساس قابل ملاحظه است.

1/6. ضرورت توجه به متغیر اصلی در پیدایش پدیده‌های اجتماعی

همانطور که عرض شد باید تحلیل ما شامل باشد یعنی متغییر اصلی این نیست که گرایشی پیدا شده است؛ بعضی‌ها اینگونه تحلیل می‌کنند که در جنگ بین مارکسیست‌ها و لیبرالیست‌ها ایران مهره خوبی برای طرفین بوده است. به عبارت دیگر مهره اصلی را جنگ سرد معنی می‌کنند و تحولات ایران را درفرآیند جنگ سرد تحلیل می‌کنند. درتحلیل‌هایی که توسط دپارتمان‌های تاریخ ما ارائه می‌شود همیشه متغییر اصلی گم است و متغیر اصلی را جنگ سرد گرفته‌اند و ایران را به عنوان طعمه‌ای که در درگیری لیبرالیسم و مارکسیست‌ها مورد حمله واقع شده مورد بررسی قرار می‌دهند. به عنوان مثال کودتای 28 مرداد را بر این مبنا تحلیل می‌کنند ولی گاهی می‌شود مبنای تحلیل را آن چیزی را که ما عرض کردیم قرار داد و گفت در نظام سرمایه داری فاصله طبقاتی اصل شد و احساسات و اعتراضاتی در خود اروپا ایجاد شد، در مرحله بعد این اعتراض‌ها توسط مارکس به یک فلسفه تبدیل شد و این فلسفه توسط انگلیس و دیگران تکمیل شد و بعد موجهایی که بواسطه این فاصله طبقاتی درجامعه سرمایه داری آنروز ایجاد شد دنیا را تقسیم کردند، عده‌ای که با سرمایه داری مخالف بودند زمینه پیدایش موج عدالت خواهی به قرائت مارکسیستی[3] را ایجاد کردند.

2/6. پیدایش انقلاب اسلامی در بحبوحه جنگ سرد، زمینه‌ساز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی

بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و بعد از پیدایش شوروی، بخشی از سرخوردگان دنیای اسلام به بلوک شرق پیوستند اما بدنه اصیل دنیای اسلام را پیدایش انقلاب اسلامی را پیمود. در این بین که شرق و غرب در حال درگیری بر سر ایران بودند امام خمینی& شعار عدالت را به اسم اسلام مطرح کردند درنتیجه تمام جریان‌های سرخورده‌ای که در دنیای اسلام بودند دیدند که این شعار با عقاید خودشان سازگارتر است به همین علت منبع ارتزاق بلوک شرق از دنیای اسلام قطع شد به طور مثال کشور فلسطین تا قبل از جمهوری اسلامی ایران مبارزات ملی گرایانه و کمونیستی داشته است ولی وقتی که هویت هماهنگ‌تری برای اینها مطرح شد گروه‌های اسلامی شکل گرفت. به عبارت دیگر ایده‌ای که نظام جمهوری اسلامی مطرح کرد باعث شد که منبع ارتزاق بلوک شرق دچار سقوط بشود، لذا در جنگ سرد ملاحظه می‌کنیم وقتی که انقلاب اسلامی پیروز می‌شود فرآیند به جایی می‌رود که دستور می‌دهند برای اقتصاد یک کمیسیون ویژه تشکیل شود؛ تا اقتصادشان را سریعا به بخش خصوصی واگذار کنند زیرا در حال فروپاشی بودند به همین علت برای اینکه دچار فروپاشی محض نشوند بحث دستیابی به تولید ناخالص ملی را با همان تئوری‌های سرمایه داری پذیرفتند و بلوک شرق دچار تسلیم شد، چین را به عنوان یک کشور سوسیالیستی می‌دانیم اما نه به لحاظ اقتصادی، زیرا به لحاظ اقتصادی به نوعی سرمایه داری تکیه دارد. عقیده ما این است که وقوع انقلاب اسلامی علت فروپاشی بلوک شرق شد، یعنی وقتی که مهره‌ها را در کنار هم می‌بینیم، مشاهده می‌کنیم که شعار عدالت که محل ارتزاق جهانی بلوک شرق بود در عدالت اسلامی منحل شده است. مارکسیست‌ها با این شعار سیاسی نیمی از دنیا را به عنوان منابع اقتصادی استفاده می‌کردند لذا در دوره ی جنگ سرد ایران موضوع درگیری بود ولی وقتی که شعار عدالت دینی در ضمن شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی مطرح شد و متفاوت بودن این شعار معلوم شد ایران و مناطق متآثر از ایران از دست بلوک شرق رهایی یافت[4]. آن چیزی که قصد گفتن آنرا دارم این است که پیدایش بلوک شرق برای چه چیزی بود؟ علت گرایش دنیای اسلام به سمت بلوک شرق چه بود؟ که این علت‌ها را در فروپاشی امپراطوری عثمانی باید تحلیل و جستجو کرد یعنی اینها سرفصل‌های تحلیلی ما هستند، سپس خواهیم گفت که علت فروپاشی بلوک شرق چیست که آنرا پیدایش جمهوری اسلامی و یک شعار جدید عدالت طلبانه معرفی کردیم و اینکه در حال حاضر دنیای ما دو قطبی است ولی دنیای غرب از ابراز و اعلام این واقعیت واهمه داشته و خودداری می‌نماید.

7. پیدایش انقلاب اسلامی؛ علت تغییر قطب‌بندی در دنیا از بلوک شرق و غرب؛ به بلوک دین و بلوک غیر دین

به عبارت دیگر قطب‌بندی‌های موجود دیگر بلوک شرق یا غرب نیست بلکه بلوک دین و بلوک غیر دین است زیرا انقلاب اسلامی موازنه جهانی را به نفع مذهب عوض کرد. همه این اتفاقات آیه الهی است ولی متأسفانه ایمان نمی‌آورند. پیدایش دنیای کمونیست یک اعتراف بزرگ به ناکارآمدی مدرنیته است. کسانی که از دین اعراض کردند و تمدن ضد دینی ساختند اعتراف می‌کنند که از یک چاله بیرون آمدند ولی در یک چاه افتادند. ولی با این حال استکبار کردند و به خانه انبیاء برنگشتند بلکه رفتند و یک مرام دیگری درست کردند لذا آنها هم زمین خوردند. اینها چیزهایی است که در انقلاب اسلامی روبروی ما وجود دارد یعنی یک عده‌ای می‌خواهند ما را به سمت غرب ببرند و ما را غربی کنند و عده‌ای هم می‌خواهند که ما را شرقی و کمونیستی کنند، لذا ما می‌توانیم از این فضا و تحلیل‌ها استفاده کنیم و در دهه چهارم انقلاب اسلامی جلو انحرافات این چنینی را بگیریم و به سمت درست، انقلاب را هدایت کرده و حرکت دهیم و باید بدانیم که پتانسیل عظیمی روبروی ما قرار دارد، باز هم عرض می‌کنم که مظالمی که مدرنیته ایجاد کرد یک گرایشش این بود که مارکسیست به وجود آمد اما یک گرایش عمده دیگرشان پست مدرن‌ها هستند که نسبت به تمدن مدرن اعتراضاتی دارند اما غربزدهای داخلی، آنطرف مرزها را به گونه‌ای معرفی می‌کنند که تصور بهشت بودن دنیای غرب به انسان دست می‌دهد اگر این چنین است پس این پست مدرن‌ها و کمونیست‌ها چه می‌گویند؟

«ظلماتٌ فوق ظلمات» در آن‌جا درست می‌شود و تنها راه بشریت برگشت به سمت خداست و با تحلیلی که ما ارائه می‌دهیم نشان خواهیم داد که بشریت تحت مدیریت حضرت ولی عصر# گرایش به سمت دین پیدا کرده است یعنی به عبارتی به تدریج زمینه ظهور آماده می‌شود. مسیر حرکت ما به این سمت است یعنی وقتی امثال فیدل کاسترو که به عنوان لیدر بلوک شرق در دوره ما محسوب می‌شوند گرایش به شیعه پیدا می‌کنند، هوگوچاوز به حرم امام رضا× می‌رود اتفاقاتی است که حکایت از درستی تحلیل انقلاب دارد که البته اینها تحلیل‌های ریز داستان است. اگر اخبار این‌گونه مسائل مطرح شود که چگونه حضرت ولی عصر# تقدیرات یک نفر را در نظام موازنه قدرت اسلام می‌بیند انفجار در دنیا ایجاد می‌شود، اما در حال حاضر برای ما به صورت تفصیلی واضح نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است ولی ایمان داریم که این راه درست است و به تقدیر حضرت ولی عصر# اعتماد کامل داریم ولی بعدها که تاریخ این ایستادگی‌ها و مقاومت‌ها را می‌نویسند معلوم می‌شود که در نصرت امام چه تأثیری وجود داشته است که الان قابل تحلیل نیست. بر این اساس آن چیزی که وجود دارد اینست که عدالت مادی اقتصاد شرق که علت فریب و سازماندهی فرهنگی جوانان مسلمان یا بهتر بگوییم جوانان مستضعف عالم شد منبع ارتزاق بلوک شرق بوده است. به تعبیر علامه سید منیر الدین تحریک وصف غضب علت رشد و تحریک نظام سوسیالیستی شرق شد یعنی سعی می‌کرد غضب‌ها را در مقابل فاصله طبقاتی دنیای غرب سازماندهی کند، لذا شما باید در دستگاه‌های موجود دائما یا حرص را بر مبنای روش غربی تحریک کنید یا براساس مبانی شرقی وصف غضب را تحریک کنید، لذا نظام سوسیالیستی براساس مبارزه و رهبری خشم مردم دنیا علیه فاصله طبقاتی خویش را تأمین می‌کردند اما وقتی که انقلاب اسلامی آمد پرچم دفاع از عدالت خواهی دینی را معرفی کرد. هوشمندی امام خمینی& اینجا معلوم می‌شود که با همین شعاری که مطرح کردند در کوتاه مدت باعث فروپاشی بلوک شرق شدند و در بلند مدت تمدن مدرن را با مشکلات بسیاری روبرو کرده است و جالب اینکه خود امام خمینی نامه‌ای می‌نویسند و فروپاشی شوروی را پیش بینی می‌کنند که البته الان ما بعد از سی سال در حال تحلیل هستیم تا بفهمیم که امام چگونه عمل کردند؟ بر این اساس بلوک شرق و غرب خود را در مقابل اسلام ناب محمدی می‌دیدند و حال شما بعدا ز سی سال که در حال تحلیل آن هستید این جمع‌بندی را به درون دستگاه ایمان و شیعه منتقل می‌کنید که با روش‌های شرقی و غربی نمی‌توان جامعه را جلو برد، پس دقیقا سیر تحلیل ما اینست که مسائل در حال نزدیک کردن ما به سمت انقلاب فرهنگی است که منجر به تحول در نرم افزارهاو سخت افزارها و مفاهیم ایجاد می‌شود. ضربه دوم به آمریکا و مبنایی که نمیخواست دین را مبنا قرار دهد اینست که شما بتوانید دروغ بودن این تحلیل‌ها را مشخص کنید[5].

 



[1]. «ویثیروا لهم دفائن العقول»، نهج البلاغه، خ 1.

[2]. امپراطوری عثمانی از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲4 میلادی.

[3]. نکته جالب اینکه دنیای مارکسیستی علیه اقتصاد خصوصی یعنی اقتصادی که ایجاد فاصله طبقاتی می‌کرد به وجود آمد. مارکسیست‌ها در تلفیق عوامل تولید بخش دولتی را اصل کردند. آنها به این علت که اهل آخرت نبودند نتوانستند عوامل تلفیق تولید را مادی نبینند، مادی می‌دیدند ولی نه با محوریت بخش خصوصی بلکه مالکیت را حذف کردند و به همین خاطر بخش دولتی اصل شد. که در این صورت اتفاقی که در سیستم اقتصادی رخ می‌دهد این است که انگیزه تحریک و تحرک از بین می‌رود، یعنی اگر فاصله طبقاتی و الگوی مصرف هر طبقه از کارگر یا کارگر فنی، متخصص و مدیران را حذف کرده و نبینیم تحریک و تحرک در سیستم از بین می‌رود و اگر هم اینها را ملاحظه کنید فاصله طبقاتی رخ می‌دهد لذا راه حلی که مارکسیست‌ها طی کردند این بود که این فاصله طبقاتی را نبینند ولی عوامل تلفیق تولید را ملاحظه کنند،در نتیجه این ملاحظه کیفیت تولید در حکومتهای مارکسیستی پایین آمد، در نتیجه درآمد این حکومت‌ها کم می‌شد و از طرف دیگر نیز با نظام سرمایه داری درگیر بودند و از دیگر سوی نیز کشورهایی مانند امپراطوری عثمانی و امثال ذالک که از دست غرب ناراحت شده بودند محل تأمین بودجه بلوک شرق بود. عمده بودجه بلوک شرق که علت حیاتش بود از سازماندهی این سرخوردگی‌های اجتماعی تأمین می‌شد که می‌توانست سرپا بایستد یعنی شعار سیاسی که به اسم عدالت سر می‌داد و نفوذ در ملت‌ها و کشورها می‌یافت علت درآمد بلوک شرق و مقابله با بلوک غرب می‌شد.

[4]. با اینکه در دنیای شرق مظالم بزرگی وجود داشت ولی در دنیای اسلامی گرایش‌هایی به اینها پیدا می‌شده است. به عنوان مثال جلال آل احمد می‌گوید ما سال‌ها دیوار به دیوار حزب توده جلو رفتیم و بعد متوجه شدیم که دیوار به دیوار شوروی حرکت کرده ایم که بعد میگوید که من از این راه برگشت کردم، در ملاحظه بعضی از آثار جلال آل احمد به شخصه دیده‌ام که این داستانهایی که ایشان نوشته‌اند متأثر از گرایشات سوسیالیستی هستند، به عبارت دیگر در عین اینکه به وضعیت موجود کشور اعتراض می‌کرده‌اند ولی افق تاریخی را کمونیسم معرفی می‌کنند و سعی می‌کند که آنجا را نشان داده و معرفی کنند که بعد از آن مرحوم جلال آل احمد از این راه برمی‌گردد و در کتاب غربزدگی که بحث می‌کند اشاراتی هم به حضرت امام خمینی& می‌نماید وانقلاب امام را علیرغم اعتراض‌هایی تأیید می‌کند.

[5]. اگرچه ممکن این جلسات را با حضور ده نفر یا بیست نفر اداره کنیم اما به آرامی تبلیغ این گونه جلسات ضربه دوم را به مدرنیته وارد می‌کند که در این سیر تحلیلی  آنرا نشان دادیم.

  • admin

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی