کلمه فرهنگی را که ما در اینجا به کار میبریم آیا با کلمه چند فرهنگی بودن جهان که الان مثلاً مطرح است، به یک معنا میباشد؟ خیر، وقتی میگویند شما که بدنبال جهان چند فرهنگی هستیم تا انسانها در محدودیت الزام نباشند و حق انتخاب و گزینش بین فرهنگها را داشته باشند، به این معناست که میگویند ما به دنبال فرهنگ شاملی هستیم که آن به حداکثر رساندن نفع مادی است اما مجرای آن، حق انتخاب فرهنگ است و اینکه، چه فرهنگی را انتخاب کند. پس یک فرهنگ حاکم پیدا کرد. ...... اعلام میکنند که مردم دنیا بیایید با هم دیگر چند فرهنگی باشیم تا یک فرهنگ خودش را تحمیل نکند از باب مثال: پنج قاره در دنیا وجود دارد. برای آنها دیگر پنج فرهنگ فرض شود، وقتی از آن فرهنگهای قارهها حاکم باشد، دیگرِ قاره ها مجبورند در معیشت و حیاتشان، همرنگ آن یک قاره شوند. اما اگر که یک فرهنگ، فرهنگ حاکم و غالب نباشد شما به مردم دنیا حق انتخاب میدهید و میگویید هر کسی حرف خودش را مطرح کند و از مردم هرکس میتواند هر فرهنگی را انتخاب کند. درست شد! بنده میگویم: اینکه یک چنین جهانی را به حداکثر برسانیم، حتی حق انتخاب را روی فرهنگ ببریم، سئوال میشود خود این برای چیست؟ میگوئید برای بهتر زندگی کردن و با هم زندگی کردن، میگویم پس یک فرهنگ شامل دارید که مجرایش ایجاد بستر انتخاب فرهنگ است.
با کمی دقت بیشتر معلوم میشود این حرف را ادیان نمیتوانند قبول کنند. چرا ادیان نمیتوانند قبول کنند؟ ادیان میگویند: عالم خدا دارد و فقط یک حق وجود دارد. حق و باطل و اساس شرافت، خداست «انّ اکرمکم عندالله اتقیکم». نمیتوانند بگویند برای ما انکار و اقرار نسبت به خدا مساوی است. میتوانند بگویند ما کافر را نمیکشیم، تحت ذمه باشد، ولی نمیتوانند بگویند حق ولایتش با ما برابر باشد، اینکه کسی میگوید خدا هست، حاکم باشد و کسی که میگوید خدا نیست، حاکم باشد، نمیتواند برای ما مساوی باشد. اومانسیسم (انسانگرا) نمیتوانیم باشیم. «و کذلک جعلنا لکل نبی عدواً شیاطین الجن والانس»، لقب یک عده از انسانها یعنی شیطان لقب آنها «اولئک کالانعام بل هم اضل» گفته میشود یا گفته میشود: «وسنستدرجهم من حیث لایعلمون» یا میگویند اینها کرو کور هستند «وفی آذانهم وقر» در گوش آنها سنگ است و صدا به گوش آنها نمیرسد. چشم دارند، ولی نمیتوانند با چشم خودشان ببینند، گوش دارند، ولی نمیتوانند بوسیله آن بشنوند.
حتی به آنها اجازه امنیت نمیدهد، اجازه سبیل نمیدهد «لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا» حق ولایت، یعنی رئیس شدن و والی شدن ندارند.
.... یعنی اجازه نمیدهد که کفار در ارکان امنیت حضور پیدا کنند. نجس میداند آنها را نه شریف کلب واخوان، کافر و مشرک نجس است، کلب در دستگاه الهی چه کار است؟ سگ حیوانی است که نباید چیز تر با آن سگ تماس پیدا کند.
پس امنیت فرهنگ دارد، فرهنگ انبیاء با فرهنگ سازش بر سر دنیا دو فرهنگ تاست. انبیاء برسر سازش دنیا نمیگویند: هرکسی بدنبال هر شرافتی است، عیبی ندارد همه مساوی باشند. حق انتخاب را در خود موضوع فرهنگ میپذیریم، برای اینکه بهتر زندگی کنیم
علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی
زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۱ - 18/۸/1378