بسم الله الرحمن الرحیم
حجت الاسلام و المسلمین صدوق: سؤال این است که فرهنگستان مباحث منطقی خود را از کجا شروع میکند؟ فرهنگستان بحث را از نقطهی اشتراک بین سوفسطائی، فرهنگستان، قائلین به جبر و قائلین به اختیار آغاز میکند، به طور کلی بحث منطقی فرهنگستان از نقطهی مشترک همه دستگاه های فکری آغاز میشود.
نقطهی اشتراک همه دستگاه های فکری تمیز امور از هم است. به عنوان مثال کسی میکروفون را با قالی و عینک را با لیوان عوضی نمیگیرد و این امور را از یکدیگر تمیز میدهند.
این تمیز از مجرای سنجش و عقل واقع میشود. سنجش یعنی چه؟ یعنی اختلاف امور آثاری بر انسان دارد و عقل مانند ترازو این اختلافها را مقایسه میکند (درست مثل وزن کردن با ترازو که در واقع مقایسه بین 2 چیز است) عقل این امور مختلف را به یکدیگر ربط میدهد و آثار ذهنی را در ذهن به هم اضافه, مقایسه و مرتبط میکند. به عنوان مثال میگوید این سنگ از آن سنگ بزرگتر است این سنجش از مجرای عقل میگذرد اگر این 2 سنگ را به وسیلهی دست وزن نماید آثارش به عقل میآید ودر عقل ارتباطی بین این دو برقرار میشود و اختلاف فشار سنجیده میشود پس «تمیز دادن» بدون مطلق سنجش واقع نمیشود. لذا «سنجش فی الجمله»- مانند وزن کردن ترازو- در انسان وجود دارد و عقل هم برای خود میانگینها یا سنگهائی برای سنجیدن دارد به عنوان مثال گفته میشود قدِّ این آقا بلندتر از قدِّ این آقا است در عقل از بلندی و کوتاهی از کوچکی و بزرگی میانگینی وجود دارد که بر مبنای آن امور سنجیده میشود.
این اختلافها که گفته شد اختلافهائی موجود در ذهن بود، آثار امور در ذهن بود.
در خارج وضع چگونه است؟ آیا در خارج این اختلافها وجود دارد به عنوان مثال یک نفر از این راهرو عبور میکند و از پشت در بسته صدای این جلسه را میشنود از «اکسنت» صوت متوجه میشود که آقای صدوق مشغول صحبت است و دراین کلاس آقای میرباقری و آقای پیروزمند صحبت نمیکنند «اکسنت» صدا علت این میشود تا متوجه شود پشت میکروفون چه کسی صحبت میکند. پس همانطور که نسبیتهای ذهنی با یکدیگر اختلاف داشت در خارج هم نسبیتها با هم اختلاف دارند نور اثری بر چشم میگذارد و با تاریکی اختلاف دارد لذا هم نسبیتها ذهنی دارای اختلاف هستند هم نسبتهای عینی با یکدیگر تفاوت دارند سستی و سختی، امور چشائی، مزه و بوها با یکدیگر اختلاف دارند پس اختلافهائی فی الجمله وجود دارد و فعلاً کاری نداریم که این اختلافها جبری واقع میشود و یا اختیاری، پس هم اختلافهای عینی و هم اختلافهای ذهنی وجود دارد و هم این اختلاف از مجرای عقل سنجیده میشوند لذا هم اختلاف فی الجمله وجود دارد و هم سنجش فی الجمله وجود دارد.
مطلب سومی هم هست و آن اینکه ما در این اختلافها زندگی میکنیم. لذا ما فقط تمیز نمیدهیم و یا فقط سنجش نمیکنیم این تمیزها و سنجشها برای زندگی کردن است. وقتی اینها را ضمیمه به زندگی میکنیم محاسبه در کار میآید. شما نمیتوانید به بزرگی و کوچکی اکتفاء کنید بلکه اندازهگیری بزرگی و کوچکی هم نیاز است به عنوان مثال وقتی وارد اتوبوس میشوید نمیتوانید بگوئید من بلیط میدهم و با تعداد آن کاری نداشته باشید. [نه, تعداد بلیط هم باید واضح باشد.] و یا مثلاً وقتی به خیاطی برای دوختن لباس میروید دور گردن و دور آستین شما را اندازهگیری میکنند لذا سنجشها کمی هم میشود تا بتوان زندگی کرد. پس ما یک «تمیز فی الجلمه» داریم، یک «سنجش فی الجمله» داریم و یک «سنجش خاص» هم داریم. سنجش خاص یعنی ریاضیات فی الجمله، پس ما با ریاضیات سرو کار داریم تا بتوانیم زندگی کنیم.
این بحث را به چه غرضی مطرح میکنیم؟ این بحث را مطرح میکنیم تا اگر بتوانیم علت تغایرها و اختلافهای ذهنی و علت تغایرها و اختلافهای خارج را پیدا کنیم. میتوانیم رابطهی بین ذهن و خارج را هماهنگ نمائیم.
این بحث (هماهنگی بین ذهن و خارج) دعوای بین اصالت نظر و اصالت حس است. (ولی ما طوری مسئله را طرح می نمائیم که دعوا از بین می رود.) ما آن را به صورت اجمال مطرح کردیم بعد از اجمال هم بدنبال این هستیم تا علتیابی کنیم و پایهای را پیدا کنیم و بر مبنای این پایه بین اینها هماهنگی ایجاد کنیم غرض ما از این بحث این است.
حجت الاسلام علامه مسعود صدوق
فلسفه نظام ولایت- جلسه ۱ - ۲۶/۲/۱۳۸۰