امنیت در فرهنگ تکامل ملزم به تعریف کمال است. اگر تعریف کمال به عالم دنیا محدود باشد، تکامل مادی میشود و فرهنگ مادی بر امنیت حاکم است و اگر محدود به دنیا نیست و در جهانبینی خودش میگوید غیر دنیا نیز هست، امنیت چه چیزی میشود، امنیت الهی، تکامل الهی میشود. پس کمال، اساس در تعریف فرهنگ امنیت است.
پس وقتی گفته شد تکامل، کمال و توسعه اساس تعریف امنیت است، دیگر عدالت که درجه داخلی آن میباشد، اصلاً به تکامل شناخته میشود، توازن و عدل کجاست؟ میگویم در چه دستگاه تکاملی؟، تا ظلم تفسیر شود. وقتی که ظلم تفسیر شد امنیت و ناامنیت تعریف میشود.
پس نقطه آغازین، تعریف امنیت به تعریف تکامل است. اگر کمال الهی شد، عدالت هم الهی میشود و ظلم هم به صورت الهی معنا میشود. اگر تکامل مادی شد، طبیعتاً امنیت هم مادی تعریف میشود، عدالت هم که در درون تکامل قابل تعریف است، مادی تعریف میشود. ظلم هم که ضد امنیت است، بر مبنای مادی تعریف میشود. اگر تعریف ظلم تمام شد یعنی به عبارت دیگر، صیانت یا تکامل، سرپرستی تکامل، عدالت درون آن است، بهره وری درون عدالت است. حالا وقتی گفتیم رابطه انسانها با هم متکیف به کیف است و رابطه اش با جهان متکیف به کیف است، چه رابطه ای باید امنیت داشته باشد؟
سئوال این است که چگونه ارتباطی در کدام دستگاهی از عدالت است به عبارت دیگر چگونه بهره وری در کدام دستگاه عدالت و کدام عدالت و در کدام تکامل؟ فرهنگ هر جامعه بر تعریف «خود تکامل» حاکم است. در اینجا سؤال چیست؟
علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی
زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۱ - 18/۸/1378
علی آقا و فیلسوف خوب :
گل بود و به سبزه نیز آراسته شد .
یا من خیلی خنگ تشریف دارم . یا توضیحان شما یه جاش اشکال داره !
متشکرم