فلسفه امنیت چیست؟ کلمه فلسفه یعنی «علت»، فلسفه علت شئی را بیان میکند. معنای علت این است که گاهی به صورت مطلق بیان میشود که علت هستی میشود و گاهی علت کیفیت بیان میشود. ما در اینجا وقتی فلسفه را به امنیت اضافه میکنیم، «علت امنیت» میشود، یعنی علت یک کیفیت ارتباط خاص. این علت امنیت باید کاملاً روشن شود. حال علت پیدایش امنیت چیست؟ ما میگوییم علت اجرای امنیت چیست؟ علت دستیافتن به امنیت چیست؟ علتی باید اول خود امنیت را تعریف کند و بعد خصوصیاتش را یعنی بگویید امنیت موضوعاً چیست و موضوعاتش در چه دامنه هایی است وبعد هم حاصل امنیت (آثارش) چیست. پس علت امنیت موضوع بحث است.
علت امنیت در دو فرهنگ طبیعتاً دوگونه است. در فرهنگی که انگیزش، علت جهتگیری، علت موضعگیری و علت مجاهده علت اینها را انسان تعریف میکند به عنوان این که محیط (آثار مادی) روی انسان اثر میگذارد و انسان عکس العمل نشان میدهد. به تعبیر دیگر انسان شناسی آن، انسان را به صورت یک ماشین مادی تعریف میکند که سوختی دارد و در سوخت آن نیازی درست میشود و ارضایی میشود و حرکتی واقع میشود. گویا اختلاف سطحی بین نیاز و ارضاء وجود پیدا میکند. توسعه نیاز چگونه پیدا میشود؟ توسعه ارضاء چگونه واقع میشود؟ انگیزش، احساس نیاز و ارضاء اینها چگونه توسعه پیدا میکند؟ علت بوجود آمدن آن چه چیزی است؟ تا بعد بتوان علت کیفیت آنرا کرد؟ یعنی فلسفه امنیت به تحلیل فرهنگ امنیت میپردازد، در تحلیل به عبارت دیگر ساختار ظرفیت قبلی و تبیین ظرفیت قبلی میشود که هر جامعه باید داشته باشد، جامعه مادی باید انسان را مادی تعریف کند، محیط را مادی تعریف کند، رابطه بین انسان و محیط را تعریف کند بعد کمال را تعریف کند، بعد بگوید کمال چگونه واقع میشود؟ چه جوری تکامل چگونه واقع میشود؟ نه تحلیل نظری فرضی و تحلیل صرف نظری، بلکه چگونه کمال را ایجاد کنیم؟ به عنوان مثال: یک چیزی به نظر ما بسیار بد، تلخ و تند و صددرصد حیوانی است که مثلاً مرد و زن در تفریح گاهها و استخر که میروند هر کدام فقط شورتی به تن دارند وارد دانسینگ میشود، لباسهایی دارند و بعد مرحله عریان شدن میرسد رقصهایی استرپتیز دارند دکمه باز یعنی بیلباس دارند، ما میگوییم اینها مثل خر درهم میآمیزند راست هم هست در فرهنگ امنیت ما اینها مثل خر در هم میآمیزند. ولی چرا در فرهنگ خود آنها کریه نیست؟ چرا در فرهنگ کفار پوشش داشتن کریه است؟ مقنن شدن ارتباط، کریه است. حد زدن، ابتهاجات مادی در نظر آنها کریه است آنها هم وقتی به سرزمین ایران میآیند و وارد یک حسینیه میشوند میگویند سخنرانی درباره یک تاریخی مربوط به حدود هزار و سیصد سال قبل صحبت میکردند و مردم خودشان را میزدند. اینها در نظر آنها به همان اندازه که ما به آنها میگوئیم عاقل نیستند، آنها هم به ما میگویند شما عاقل نیستند. میگویند یک تراژدی یک قضیه غمناکی بوده بر فرض اینکه صحت آنرا اثبات کنید، اولاً چرا این قدر تکرار میکنید؟ مثلاً یک قضیه غیر انسانی در یک زمانی واقع شده است. این دیگر به سر و سینه زدن و خودکشی و چه بسا غش کردن هم و بعد بر پشت بگیرند و بیرون مجلس به سر و صورتشان آب بزنند و در حس روانی قرار گرفته باشد چیست؟ یک فرانسوی یا ایتالیایی وقتی مواجه به یک مراسم سینه زنی میشوند این حرکت مردم در دستگاه فرهنگی آنها قابل تعریف نیست. حتی کسی که هرگز نماز و روزه اش قضا نمیشود و نه موی سرش پیداست مثل یک برنامه کلاسیک عمل میکند، ولی به حالت وقتی میرسد، در برابر حالت، درمانده میشود که چرا اینها اینگونه عمل میکنند؟ چرا گریه میکنند؟ مثلاً گریه را در موقع کتک خوردن میدانند.
چرا گریه کردن در یک فرهنگ دیگر نمیتواند درک شود. چرا؟ آن فلسفه انسان شناسی آن فلسفهایی که مفهوم انگیزش (نیاز و ارضاء) را تعریف میکند اگر آن در محیط مادی تعریف کرد، خوب دقت کنید این نکته ظریفی است عرض میکنم، تعریف هرگز بمعنای بیان نوشتاری و گفتاری نیست و محدود نمیشود، بلکه کلیه رفتارها تعریف را ایجاد میکند. پس تعریف پرورشی داریم که باید ایجاد شود، کلیه خصوصیات محیطی، یک نیاز و ارضایی را ایجاد میکند. یک زیبایی شناسی، یک پسند را ایجاد میکند، یک کمبود و عدم کمبود را ایجاد میکند. یک اختلاف پتانسیل را ایجاد میکند. یک ظرفیت قدرت را ایجاد میکند. فلسفه یعنی پیدایش یک اختلاف سطح، اساس پیدایش امنیت است، نیاز و ارضاء چگونه توسعه مییابد؟ نیاز و ارضاء، را که نمیتوان روی کاغذ نوشت، نیاز و ارضاء فلسفه محیط پرورشی است، این فلسفه محیط پرورشی، پیدایش اصل و جوهره این که امن و ضد امن چیست را تحویل میدهد یک سطح پائین تر میگوید: حالا این فلسفه را بیاور و بگو در چه موضوعاتی؟ بعد در سطح پائین تر بگو با چه آثاری یعنی چه تمدنی؟ فلسفه تمدن، فلسفه امنیت میشود. عنایت بفرمایید حالا زیر ساخت چیست؟ پس وقتی که فلسفه، فلسفه مضاف شد، باید انگیزه تا تفکر و عمل و کلیه شرایط محیطی را شامل شود که یک تمدن را تحویل میدهد و این بستر پرورشی میشود، این یک فلسفه ای برای پیدایش خودش دارد که، فلسفه جریان میدهد لذا فلسفه امنیت میشود.
علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی
زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۱ - 18/۸/1378
با مطالب
"امام خمــــــــــــــینی در کلام مرحوم آیت الله بهجت"
به روزم
نظر یادتون نره
التماس دعا