کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی شهر مقدس قم (کارگروه آیت شهید مرتضی مطهری) اولین نشست رسمی خود را در تاریخ 14 تیرماه 1392 با همکاری کارگروه شهیدآیت الله مفتح در پردیسان برگزار نمود
این کارگروه در کنار سایر کارگروه های الگوی پیشرفت اسلامی به عنوان زیر مجموعه های شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی مشغول به فعالیت می باشد.

طبقه بندی موضوعی

بسم الله الرحمن الرحیم

متن پیاده شده نشست علمی در دفتر شبکه خبری دانشجو

حجت‌الاسلام‌کشوری: در ساختار فعلی انتخاباتی برآیه مشارکت مردمی در حال عوض شدن است. زیرا یکی از اساس‌های فعالیت‌مان در نظام جمهوری اسلامی مشارکت دادن مردم به گونه‌ای است که برآیه‌ی مشارکت، بالا رفتن آرمان‌های الهی شود. دغدغه‌ی امروز ما این است که در فرآیند فعلی انتخابات‌های کشور، اهداف و مبانی سکولار در حال مطرح شدن  به عنوان برآیه می‌باشد. این آسیب شناسی از انتخابات کشور بود که محضر برادران عرض شد.

برادر عزیزمان فرمودند: که باید بتوانیم برای برآیه و اهداف‌‌مان استدلال بیاوریم. گرچه ممکن است استدلال ما الزاماً استدلال‌هایی پوزیتویستی و براساس تجربه نباشد، اما قابل استدلال بوده و باید پشتوانه عقلانی برای آرمان‌ها و اهداف خود ارائه دهیم. اگر چه این بحث خارج از موضوع این جلسه می‌باشد؛ اما آن را هم نقض نکرده و می‌گوییم حرف درستی است. به عبارت دیگر زمانی که اصطلاح «ایدئولوژیک» را به کار می‌بریم به معنای اینکه این مسئله قابل استدلال نیست، نمی‌باشد. بلکه به این معناست که می‌توانیم سقفی از کل آرمان ایدئولوژیک را فهم کنیم.

همیشه فهم‌مان در حال قرب پیدا کردن نسبت به آرمان انبیاء است. اما هیچ گاه به عمق آن چیزی که در قلب پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است دست پیدا نمی‌کنیم. ولی به همان اندازه که می‌فهمیم قدرت استدلال هم بر آنها داریم و می‌‌توانیم جدل کرده و در دستگاه مقابل‌مان نسبت به درستی همان سطحی که درک کرده‌ایم عجز ایجاد کنیم.

پس ایدئولوژیک دو طرف دارد، یک طرف آن نسبت به آن جاهایی است که همیشه اعلام عجز و ناتوانی می‌کنیم و به همان میزان که تسلیم هستیم قرب پیدا کرده و می‌فهمیم. طرف دیگر آن است که با انسان‌ها باید استدلال و تفاهم کنیم. پس بحث این است که بر‌آیه مشارکت‌مان آرمان‌های ایدئولوژیک ما می‌باشد، به خلا‌ف تمدن مدرنیته که به علت پیدایش این تمدن در عصر نوزایی، همراه با حذف مسیحیت و به تبع حذف ماوراء به صورت مطلق را بوده است. خلافاً للمشهور که همه مشکلات را گردن کلیسا می‌انداخته‌اند، بیشترین مشکل از سوی کسانی بود که با کلیسا مخالفت داشتند.

 زمانی که در غرب، کلیسا را با بهانه‌ی اینکه مخالف با علم است از صحنه‌ی اجتماعی بشر بیرون کردند، در مورد دین اسلام نیز با اینکه به هیچ وجه در سرزمین آن‌ها نبود، حمل بر مسیحیت کردند. لذا هنگامی که هسته‌های اولیه دموکراسی در غرب شکل گرفت، برآیه‌ی جامعه‌ی از ماوراء نمی آمد، زیرا ماوراء در دوران رنسانس زیر سوال رفته بود.

بنابراین برآیه‌ی دموکراسی فقط دنیا است و برآیه‌ی جمهوری اسلامی آخرت می‌باشد. بحث ما این است زمانی که در حال تنظیم یک مدل انتخاباتی هستید، نباید منجر به تغییر تعریف جمهوری اسلامی شود.

حالا اگر کسی این مشکل را بپذیرد، چه راه‌حلی برای ایجاد مشارکت به نفع آخرت دارید؟ چگونه انتخابات را به چنین فرآیندی تبدیل کنیم؟ مشارکت حول وعده‌های عمرانی به جای آرمان‌ها که در اکثر مناطق همین‌طور است. اصل این طرح به تعریف بنیادی شما از دموکراسی غربی و جمهوری اسلامی و تفاوت این دو برمی‌گردد. اولین تفاوت جمهوری اسلامی و دموکراسی غربی، تفاوت در برآیه‌ی هدف آنها می‌باشد.

می‌توانیم برای زندگی یک انسان یا یک جامعه برآیه‌ی تعریف کنیم و بگوییم می‌خواهیم روی سازماندهی زندگی اجتماعی مردم تأثیر داشته باشم سئوال می‌کنیم سازماندهی برای رفاه یا آخرت؟ زمینه‌سازی ظهور یا چیز دیگری؟

در جمهوری اسلامی زمانی که از ولایت فقیه سخن می‌گویید، در واقع ایشان ضامن حفظ هدف نظام است، پس حکومت اسلامی ما نوعی از جمهوریت[1] است که برای حفظ جهت‌گیری نظام، یک متغیر طراحی کرده‌اید. دردنیای غرب هم مانند فعالیت علمی که ولی‌فقیه برای اجتهاد مسائل جاری انجام می‌دهد، عمل می‌کنند. به عبارت دیگر برآیه در دنیای غرب هم به دست عامه مردم نیست، در غرب حفظ برآیه‌ی به دست سرمایه‌داران است.

 در واقع «تقاضای مؤثر اجتماعی» است که برآیه‌ی جوامع غربی را تعیین می‌کند. یعنی کسی که سرمایه‌دار می‌باشد، یک کالای جدید تولید می‌کند و با ورود این کالای جدید به بازار پسندِاجتماعی عوض می‌شود. به عنوان مثال از زمانی که تلفن همراه به زندگی مردم آمده است نحوه‌ی مدیریت تغییر کرده است. با تولید یک محصول جدید جهت‌گیری جامعه را به سمت دیگری می‌برند، طبیعی است که همه‌ی افراد جامعه قدرت تحول و تولید محصول جدید را ندارد، بلکه کسی که سرمایه‌دار است و تکنیک و فن  در اختیار اوست برای جامعه و آینده بشریت افق‌سازی می‌کند و مردم هم به سمت آن آرمان و اهدافی که سرمایه‌دار بتواند مسئولان و برنامه‌ریزان را به آن سمت هدایت کند خواهند رفت و  مردم به هیچ عنوان نقشی در سبک زندگی اجتماعی  خود ندارند، بلکه سبکی از زندگی ابتداءً به آنها عرضه می‌شود و مردم آن را می‌پسندند. حتی با ایجاد چالش‌های اجتماعی مثل فرآیند مدرنیزاسیون که به دنبال انحلال ارزش‌پذیرفته‌شده‌ای به اسم خانواده می‌باشد تا از این طرق دست به تغییر برآیه‌ی نظام جمهوری اسلامی می‌باشد.

 می‌خواستیم بگوییم که داشتن برآیه مخصوص جمهوری اسلامی نیست، بلکه در دنیای غرب هم برای طراحی آرمان‌ها و اهداف عده‌ا‌ی مسئول تصمیم‌سازی می‌باشند. نمی‌خواهم وارد در بحث اینکه به لحاظ تئوریک جمهوری اسلامی با غرب چه فرقی می‌کند و آینده جمهوری اسلامی چیست؟ شوم، بلکه فقط می‌خواستم بگویم در این سیستم انتخاباتی که داریم برآیه‌ی و آرمان‌ها و اهدافی که برایش انقلاب کرده‌ایم زیر سوال رفته و به چالش کشیده شد است، با اینکه غرض از مشارکت مردم در جمهوری اسلامی، به چالش کشیدن آرمان‌ها نیست. بلکه غرض ایجاد و تقویت پتانسیل اجتماعی  و  بالا بردن درک مردم از آرمان‌ها بوده است. ولی به علت معیوب بودن ساختارها، دچار چنین چرخه باطلی می‌شویم، این آسیبی است که ما از شرایط فعلی انتخابات می‌فهمیم، پس اگر روی اینکه نمی‌خواهیم مشارکت مردم را نفی کنیم و از سوی دیگر برآیه‌ی تمدن غرب را هم به عنوان برآیه‌ی نظام اسلامی نمی‌توانیم بپذیریم[2]، توافق داشته باشیم؛ این سئوال مطرح می‌شود که برای تقویت برآیه‌ی جمهوری اسلامی در شرایط فعلی باید چه کار کنیم؟

به عقیده‌ی من اگر از این زاویه‌ی دید به ضرورت این مطلب دقت شود، ضرورت طرح ما بیشتر واضح می‌شود. بحث دیگری که برای فهم موضوع لازم است، این است که امروز در کشور ما دو ساختار وجود دارد. یک ساختار فرد را به ازدواج سریع تشویق می‌کند. سپس  ساختار اجتماعی به اسم مسجد، خدماتی[3] به خانواده‌ها ارائه می‌دهد. پس یک ساختار در جامعه می‌گوید؛ فرد ضرب در خانواده، ضرب‌در مسجد و یک مسجد جامع[4] که آن مساجد را هماهنگ می‌کند. در این ساختار، مسجد محله، مسجد جامع، مسجد بازار وجود دارد که فعلاً از آنها بحث نمی‌کنیم. پس فرد ضرب در مسجد محله، ضرب در مسجد جامع می‌شود؛ یک ولایت فقیه هم داریم که مساجد جامع را از طریق ائمه جمعه هدایت اخلاقی می‌کند و حوزه‌های علمیه هم برای آن کار فکری می‌کنند. این یک سیستم است که در جامعه ما وجود دارد و امام هم براساس همین ساختارها انقلاب کرده است. سپاه و بقیه نهادهای انقلابی هم به صورت غیر تئوریزه شده از این خانواده‌های متدین کسانی را استخدام می‌کند.

به عبارت دیگر نیروهای انقلاب و جنگ و همه صحنه‌های انقلاب براساس این معادله و ساختار می‌باشد، به عبارت دیگر ولایت فقیه ضرب‌در مساجد و مساجد ضرب‌در خانواده‌ها شده است که توانسته‌اید جنگ و سایر پدیده‌هایی را که در انقلاب وجود دارد کنترل کنید. ساختار دوم که متعلق به غرب است و برعکس ما که با تحقیر و تجلیل می‌گوییم مردم نباید بی‌اخلاق باشند؛ با تحقیر و تجلیل می‌گوید، نباید مردم بی‌سواد باشند؛ باید مهندس و دکتر شوند، اگر دکتر و مهندس شدید طی یک مسیر استخدام یکی از شرکت‌ها می‌شوید و شما را در یکی از شرکت‌ها ارگانیزه می‌کند، شرکت‌های مختلف[5] را ضرب در بانک‌ها کرده بانک‌ها[6] تجمیع سرمایه شرکت‌های خاص هستند. بانک‌ها هم در بانک مرکزی تجمیع می‌شوند. جایی هم به اسم سازمان مدیریت برنامه‌ریزی کشور داریم که برای این ساختار و سیستم مدیریت فکر تولید می‌کند. ساختارِ فردضرب‌در شرکت ضرب‌در بانک ضرب‌در بانک مرکزی که سازمان برنامه‌ریزی و مدیریت برای آن فکر می‌کند برای بالا بردن توان مالی و اقتصاد ارگانیزه[7] می کند. هرکس چه به عنوان نیروی فنی و چه به عنوان سرمایه‌گذار در شرکتی ارگانیزه شود، بازده کار او ارزش‌افزوده می‌باشد. برخلاف ساختار خانواده که هرگاه عضو آن می‌شوید بازده کار شما اخلاق است. پس در جمهوری اسلامی دو تا ساختار وجود دارد.

درنگاه ساده ممکن است بگوییم این دو ساختار تعارضی با هم ندارد یا اصلاً دو ساختار نیستند بلکه هر کدام کارکردی دارد، قصد بیان تعارض این ساختار را ندارم فقط از باب نمونه چند مثال مطرح می‌نمایم. امروز تجلیل‌ها و تحقیرهایی که در جمهوری اسلامی روی مسئله درس خواندن صورت گرفته است، مقایسه‌ای بین آمار ورودی خانم‌ها و آقایان به دانشگاه‌های کشور انجام دهید، با یک حساب ساده سرانگشتی متوجه می‌شوید این امر علت به هم خوردن کُفیت[8] و  به این سبب موضوع خانواده در سیستم زیر سوال رفته است. زمانی که خانم‌ها سر کار می‌روند و تحصیل می‌کنند، اما آقایان از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنند، زیرا درصدی از خانم‌ها جای آنها را گرفته‌اند، ضمن اینکه آقایان پس از تحصیلات متوسطه باید خدمت سربازی بروند در نتیجه آنها هم کُف نمی‌شوند و زن و مرد یکدیگر را به همسری انتخاب نمی‌کنند و خانواده دچار تزلزل می‌شود. در بحث مهدکودک‌ها و خانم‌های شاغل عملاً مشکل تمکین و شوهرداری زیر سوال می‌رود چون زمانی که مشغول به کار می‌شوند خسته شده و دچار مشکل می‌شوند و حوصله و فرصتی برای شوهر‌داری و تربیت بچه برای خانم‌ها باقی نمی‌ماند. عملاً صیغه‌ی ازدواج دائم می‌خوانند و می‌گوییم این‌ها زن و شوهر می‌باشند ولی تحقق متعه است، یعنی این‌طور نیست که شوهرداری و تربیت فرزند واقعاٌ اتقاق بیافتد. چالش بین دو ساختار در این مثال‌ها واضح است، حداقل این است که بین این دو ساختار، ساختار اصلی در کشور معلوم شود، اندام اخلاقی اصل است یا اندام اقتصادی؟ ظاهرش اینست که همه می‌گویند اخلاق اصل است و اقتصاد وسیله است، ولی باطنش اینست که ساختار اخلاقی که موضوعش اخلاق است دچار تضعیف است. حالا جای انتخابات در این مسئله کجاست؟ انتخابات ساختار سیاسی اندام دنیای مدرن است و همین سرمایه‌دارانی که با تجمیع سرمایه و ارزش افزوده سیستم را اداره می‌کنند قصد هدایت سیاست‌های کشور به سمتی است که ارزش افزوده بیشتری بدست بیاید. پس نمی‌توانید بگویید انتخاباتی که در غرب هست، یک انتخابات آزاد است، زیرا قطعاً پشت انتخابات دنیای غرب احزاب هستند و پشت احزاب هم بدون تردید کارتل‌ها و شرکت‌های اقتصادی هستند.

آنها می‌خواهند در عرصه تصمیم‌سازی کشور حضور پیدا کنند و سیاست‌های کشور را به سمتی ببرند که از امکانات کشور و بیت‌المال بیشترین استفاده شود، به عنوان مثال دولتی داریم که به جوانان وام ازدواج می‌دهد، پرداخت وام ازدواج در سیستم معنایی ضد تولید است زیرا ساختارهای اداره نظام، تولید را به معنای ارزش افزوده می‌گیرند و کارکردن خانم‌ها در خانه و تربیت نسل آینده را اصلاً کار نمی‌داند. ساختار اقتصادی سعی می‌کند با به دست گرفتن قدرت اجتماعی همه چیز را به نفع خودش تمام کند. پس نکته اول راجع به حفظ برآیه‌ی جمهوری اسلامی و لزوم تقویت آن برآیه بود که محل وفاق می‌باشد، نکته دوم این بود که برآیه‌ی سیستم مشارکت غربی، اصل شدن شرکت‌ها و ارزش‌افزوده است. امروز  هم قانون احزاب در قانون اساسی موجود است و هم بحث انتخابات و شوراها و رئیس جمهور وجود دارد.

ولی به علت اینکه نتوانسته‌اید سیستمی را که از غرب آمده تحلیل کنید که چیست؟ به طرحی بومی نرسیده‌اید و به این علت که در جامعه ما همه فکر می‌کنند می‌توانند بخشی از غرب را جدای از بخش‌های دیگر به کارگیری کرد لذا بخش سیاسی و سیستم انتخاباتش را گرفته‌ایم. در حالی که سیستم غربی دارای خواستگاهی است که اجمالاً به آن اشاره کردیم و اشکال اینجاست از سیستمی که برآیه‌ی آن ارزش‌افزوده و رفاه می‌باشد، برای اداره سیستمی که برایه‌اش آخرت و خداپرستی است استفاده کرده‌اید.

مطالب ارائه شده به تحلیل پایه‌ای از سال‌های آینده جمهوری اسلامی مثلاً 20 تا50 سال آینده می‌باشد باز می‌گردد که باید به سمت اندام‌سازی بومی برای کشور برویم. البته برای ساختار‌سازی‌اسلامی قطعاً به نظام‌مفاهیم‌اسلامی نیازمندیم. اما امروز اگر این تعارض‌ها را بپذیریم چه کاری می‌شود انجام داد. گاه می‌گوییم باید ساختارسازی اصیل اسلامی انجام دهیم که به عقیده من محور «الگوی پیشرفت اسلامی» خانواده است، زیرا محور «حرکت انسان» ارتقای اخلاق و ساختار «ارتقای اخلاق» خانواده است. اگر بخواهید چنین چیزی را محقق کنید نیازمند50 سال زمان هستید. در مقابل ساختاری هستیم که محور آن «شهروند»ی که بتواند عضو شرکتی شود تا نیازهای مادی‌اش را تأمین کند، می‌باشید. ریشه‌ی اصل شدن نیازهای مادی به نفی ماوراء و آخرت برمی گردد. جایگزین کردن چنین ساختاری با ساختار اسلامی در کوتاه‌مدت امکان ندارد، حتی امروز توانایی حفظ خانواده به عنوان اندام اسلامی در عرض اندام نظام سرمایه‌داری را نداریم.

در هر جای کشور که مدرن‌تر شده‌ایم بنیان خانواده متلاشی شده است، اگر آرمان‌گرا باشید و ساختار‌های متعارض را هم ببینید با توجه به اینکه قصد حرکت در یک افقی را دارید، برای اینکه برآیه‌ی نظام جمهوری اسلامی تضعیف نشود باید چه کار کنیم؟

آقای سعد: نمی‌دانم این توضیحات که فرمودید مطالعه داشته‌اید یا اینکه مباحث مربوط به خودتان است یا خودتان هست، اما در مطالعات انتقادی که امروز در جامعه غرب مطرح است، عین صحبت‌هایی که فرمودید وجود دارد. پس این بحث‌ها امروز چالش غرب است. اما هژمونی که لیبرال دمکراسی امروز دارد آنها را به حاشیه رانده و اجازه مطرح شدن این مباحث را در سطح کلان جامعه نمی‌دهد.

حجت‌الاسلام‌کشوری: یعنی در تحلیل‌های پسامدرن هم نقدهایی به مدرنیته وجود دارد، البته بین این بحث‌ها و نقدهای پسامدرن به مدرنیته تفاوتی وجود دارد. اما اصل درست است. ایده‌ی ما یک کلمه است، در ساختار شهروند ضرب‌در شرکت ضرب‌در بانک ضرب‌در بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، این سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی یک ستادهایی در وزارتخانه‌ها دارد که جمع‌بندی تئوریک آن ستادها برنامه‌هایی را طراحی می‌کنند که چگونه پول تجمیع شده‌ای که در بانک مرکزی است کجا تخصیص پیدا کند. یعنی با چه اولویتی ما توسعه پیدا کنیم؟ به سبک چین یا آلمان یا ژاپن توسعه پیدا کنیم؟ این ستادها در این مورد مطالعاتی انجام می‌دهند، روش مطالعه‌ی ناهنجاری‌شان در جامعه چیست؟ اگر نتوانیم روش مطالعه، برای تشخیص ناهنجاری جامعه را به چالش بکشیم نمی‌توانیم برای برنامه‌های توسعه احکام پیشنهاد بدهیم به عنوان مثال زمانی که در جلسه کارشناسی احکام برنامه پنجم توسعه قصد نوشتن احکام برنامه‌ی بخش صنعت بنویسیم باید مطالعاتی در مورد تشخیص ناهنجاری براساس تعریف از تعادل داشته باشیم دقیقاً همان‌طور که مرکز پژوهش‌های مجلس با چنین روشی ناهنجاری را تشخیص می‌دهند.

 و نهایتاً به لایحه‌ی برنامه پنج ساله توسعه تبدیل می‌شود و در مسیر مجلس روند تصویب خودش را طی کرده و برای اجرا ابلاغ می‌شود. اتفاقاً در ایران مسیر تنظیم تا تصویب و اجرای برنامه‌ها از همه جا طولانی‌تر می‌باشد. اما در دنیای غرب زمانی که یک حزب رأی می‌آورد، برنامه‌های آن حزب هم رأی آورده است. اما در کشور ما قسمتی از مسیر از مجمع تشخیص به دفتر مقام معظم رهبری است که از سوی معظم له ابلاغ می‌شود یک مسیر هم از طرف دولت است، مسیر بعدی هم، مسیر مجلس می‌باشد[9]. در این مسیر طولانی غرض ما از این طرح هم توجه دادن نخبگان به این مهره است که آن کارشناسان تصمیم‌ساز با چه فکر و مدلی ناهنجاری‌های کشور را تشخیص می‌دهند؟

براساس مطالعاتی که در ایران داشته‌ایم، مدلی موسوم به مدل تری گپس مبنای تشخیص ناهنجاری‌ها می‌باشد. یعنی معاونت‌های طرح و برنامه براساس مدل تری گپس اقدام به شناسایی ناهنجاری کرده و سپس راه‌حل آن ناهنجاری تبدیل به حکم برنامه و لایحه برنامه می‌شود. پس در این سیستم با موضوعی به نام مدل روبرو هستیم که این مدل با مطالعات عینی به این نتیجه می رسد که به عنوان مثال در جمهوری اسلامی مصرف متورم مردم که در جامعه بیش از تولید کشور است و این یک ناهنجاری است. بعد می‌گوید از جمله چیزهایی که موجب متورم شدن مصرف جامعه شده است، مصرف حامل‌های انرژی است و به عنوان مثال تشخیص می‌دهد باید یارانه های حامل‌های انرژی برداشته شود و سپس در این مورد حکمی برای برنامه می‌دهد، همان‌طور که امروز قیمت حامل‌های انرژی را آزادسازی کرده‌اند و قرار است که طی پنج سال قیمت آن را به قیمت حوزه‌ی خلیج فارس نزدیک کنند و حتی با احتساب مالیات به مردم تحویل دهیم، اما قبل از ارائه چنین پیشنهادی  از چیستی ناهنجاری تشخیصی دارند؟ و آن تشخیص به تعاریف پایه ای از مفهوم «تعادل» باز می‌گردد.

تعادل درجامعه تعریف کرده و برمبنای آن می‌گویند هنجار چیست و ناهنجاری چیست؟ اگر بپذیریم مکانیزم تشخیص ناهنجاری بازگشتش به مفهوم تعادل است، مرز آرمان‌های‌تان چه می‌شود؟ اینجا است که چالش بین آرمان‌ها به وجود می آید. به عنوان مثال زمانی که سیاست های کلان برنامه پنجم توسعه را اعلام می‌کنید می‌گویید عدالت باید شاخص اصلی باشد یا زمانی که سیاست‌های اداری از طرف مقام معظم رهبری ایجاد تعادل بین خانواده و محیط کاری اعلام می‌شود، یعنی ساعت کاری نباید طوری باشد که خانواده اذیت شود، و این سیاست بر مبنای ناهنجاری اعلام نشده، بلکه برمبنا و محور اخلاق ابلاغ شده است.

پس جاهایی وجود دارد که همه از آن غافل هستند و به آن توجه نمی‌کنند و آن معاونت‌های طرح و برنامه وزارتخانه‌هاست.  در واقع اینجاست که به آرمان‌ها توجه نمی‌شود و هیچ آرمانی که بخواهند پیش فرض‌های دینی را  هم در نظر بگیرند وجود ندارد. پس یک نقطه به اسم معاونت‌های طرح و برنامه و معاونت دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و کمیسیون تلفیق پیدا کرده‌ایم روی آرمان‌ها حساس نیستند بلکه با یک مِتُد کاملاً علمی برای تشخیص ناهنجاری، آن هم مبتنی بر تعریف تعادل حرکت می‌کنند. زیرا مدل های کلان اقتصادسنجی یا مدل‌های تعادل و عدم‌تعادلی هستند و مدل تری گپس، مدل تشخیصِ عدم تعادل است. مطمئن هستم که  با بسیاری از نماینده های فعلی مجلس این حرف را نمی‌شود مطرح کرد. نکته دیگری که می‌خواهیم توجه کنید این است که سیستم برنامه ریزی که این مسیر را طی می‌کنند، سیاست‌های ابلاغی ولی فقیه چه حالتی پیدا می‌کنند؟ جهت‌گیری‌های اسلامی جامعه چه حکمی پیدا می‌کند؟ آیا مثل گذشته  باید این سیاستها فقط روی جلد این برنامه‌ها منگنه شوند و هیچ تأثیر ارگانیکی روی برنامه‌ها نداشته باشند؟  یعنی سیاست‌ها کلان نظام همیشه باید مکانیکی به متن برنامه‌ها اضافه شوند. پس اولین ضرورت در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی ارتباط ارگانیک بین ساختارهای تصمیم‌ساز نظام و ولایت فقیه است، چگونه باید چالش بین ساختارهای تصمیم‌ساز و ساختار ولایت فقیه را حل کنید؟ که ما از آن به تئوریزه کردن ولایت فقیه در سطح ساختارهای نظام تعبیر کردیم. بنابراین به عقیده ما قوانین مجلس شورای اسلامی براساس یک تصمیم‌سازی تصویب می‌شود حتی اگر همه‌ی تلاش‌تان را انجام دهید که نیروهای متدین و انقلابی وارد مجلس شوند که به لحاظ سیاسی علیه ساختار ولایت فقیه موضع‌گیری نکنند، اما سیستم برنامه‌ریزی در آنجا، شاخص‌هایی را اصل قرار می دهد که نسبت آن شاخص‌ها با آرمان‌های ولایت فقیه معلوم نیست، یعنی معلوم نیست آرمان‌ها چطور به برنامه تبدیل می‌شود به عبارت خیلی روشن برآیند تبدیل شدن سیاست‌های ابلاغی ولی فقیه[10] به برنامه معلوم نیست. پیشنهاد ما برای حل این مشکل در مجلس طراحی مدل تقنین است، در واقع قانون‌های مصوب مجلس نباید از سیستم تصمیم‌سازی مدرن بیاید بلکه باید کارشناسی اسلامی پاسخ‌گوی طراحی و تصویب برنامه‌ی تحقق آرمان‌های انقلاب  را باشد و اگر چنین کارشناسی نداریم باید تخصیص کارشناسی موجود را عوض کنیم. به عنوان مثال در مورد یارانه‌ها که براساس کارشناسی مدرن می‌باشد، باید ببینیم که یارانه مستقیم به عدالت نزدیک‌تر است یا یارانه غیر‌مستقیم؟ اما اگر ارزش افزوده اصل باشد، یارانه غیر مستقیم با‌ آرمان‌های نظام سرمایه‌دار بیشتر هم‌سو و هم‌جهت است و موجب رونق بیشتر تولید می‌شود.

امروز دولت  شعارعدالت را پذیرفته و اصل قرار داده است و با استفاده از کارشناسی غربی اقدام به پرداخت یارانه کرده است. البته باید تخصیص تکنولوژی عوض شود تا کمترین آسیب به آرمان‌ها وارد شود. کسی از مسئولین سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی می‌فرمود مبانی برنامه پنجم توسعه را فقط آقای دکتر احمدی نژاد و آقای دکتر عزیزی می‌دانند معنایش این است که این مبانی در سیستم  این سازمان قابل تفاهم با کارشناسان نیست. تفاوت کار ما با کار دکتر احمدی‌نژاد این است که می‌گوییم در  طراحی سیستم باید به این سمت برویم که آرمان‌ها در قالب برنامه‌ریزی از پایین به بالا دیده شوند. پس اگر از ما بپرسند پیشنهاد شما چیست؟ خواهیم گفت تئوریزه کردن ولایت فقیه در سطح ساختارهاست و این غیر از التزام افراد به ولایت فقیه است. با شورای نگهبان کاری نداریم که در تشخیص التزام عملی افراد به ولایت فقیه چه می‌کند. اما این سطح از نگهبانی که شورای نگهبان از آرمان‌های اسلامی انجام می‌دهد در عمل ثابت شده است که کارآمد نیست، زیرا  اگر حکم‌های حکومتی مقام معظم رهبری در مسائل مختلف مانند قصه‌ی آقای معین در انتخابات و امثالهم نبود، انقلاب نمی‌تواست از خیلی پیچ ها به سلامت عبور کند. این سطح از نگهبانی شورای نگهبان دارای کارآمدی محدودی است اما ما می‌خواهیم مبنای نگهبانی نظام را از التزام فردی به ولایت فقیه به التزام ساختاری به ساختار ولایت فقیه ارتقاء دهیم. قطعاً کسانی که قصد ایجاد التزام ساختاری به ولایت فقیه را دارند دارای التزام قلبی بالا به ولایت فقیه هستند و الا برای ارتقاء سطح تولی جامعه قدم برنمی‌دارند، پس در ساختارسازی جامعه نمی‌توانیم به تشخیص خوبی است یا بدی افراد بسنده کنیم. زیرا اصلِ برنامه‌ریزی، در سیستم شکل می‌گیرد و شما نمی‌توانید با سپردن کار به دست افراد خوب و با ایمان مشکل را حل کنید[11]. پس التزام ساختاری به ساختار ولایت فقیه و سه، چهار مقدمه‌ای که اول جلسه گفته شد تئوری ما می‌باشد.  لذا  به عنوان برنامه بلندمدت الگوی پیشرفت اسلامی است که محور آن خانواده است و محله‌ها به محوریت خانواده شکل می‌گیرد و شهرسازی و یک مدل اداری دیگری به ما تحویل می‌دهد. به عنوان برنامه کوتاه مدت پیشنهاد ما برای برطرف کردن تئوری التزام عملی به ولایت فقیه، التزام ساختاری به ساختار ولایت فقیه است که در ضمن مشارکت مردمی بتوانید برایه‌ی نظام را حفظ کنید.

طرح کارنامه خوانی در واقع به شما می‌گوید که برای دست‌یابی به بحث تئوریزه کردن ولایت فقیه در سطح ساختارها باید ابتدا «موضوعات انتقال نظام»[12] را استخراج کنید. به عبارت دیگر امروز که نظام اسلامی تشکیل داده‌اید تا رسیدن به تمدن اسلامی که غایت نظام است، چندین مرحله دیگر فاصله دارید. اگر بخواهید هرکدام از این مراحل  را طی کنید، لازم است که به یک سری موضوعات توجه بیشتری کنیدکه به مرحله‌ی بعد بروید و الاموضوعاتی دیگری که از درجه اهمیت کمتری برخودار است یا مربوط به مرحله تکامل بعدی نیست دچار خواهید شد و احساس خواهید کرد مسیر را  اشتباه آمده‌اید همان‌طور که می‌خواستند در فتنه 88 موضوعات اشتباهی را به جای موضوعات انتقال نظام به جامعه و مسئولین القا کنند. پس اگر ما روی مسئله ولایت فقیه و تئوریزه کردن ولایت فقیه در ساختارها ایستادگی نکنیم، موضوعاتی به نظام تحمیل خواهد شد. خاصیت طرح موضوعات جدید با مردم تقویت فرهنگ ولایت فقیه است چه کسانی که با  ما مخالفت می‌کنند و چه کسانی که موافقت می‌کنند موجب تبین بحث ما می‌شوند. اگر دشمن موضوعی مانند نهادهای انتخابی و نهادهای انتصابی را مطرح کرد شما باید از ولایت فقیه دفاع کنید و در حوزه پاسخگویی باید قرار بگیرید. اگر از مشارکت شروع کرد، که رقیب ما همیشه از مشارکت شروع می‌کند باید گفت که مشارکت هم ابزاری برای تحقق برایه‌ی نظام است همان‌طور که عقلانیت ابزاری برای تحقق آرمان‌های نظام است و ابزاری برای برایه‌ی انبیاء است، کما اینکه می‌شود اثبات کرد که در غرب هم مشارکت ابزاری برای تحقق برایه اهداف و آرمان‌های نظام است. پس اگر موضوعات انتقال نظام را مطرح نکنید افکار عمومی جامعه برای انتقال از یک مرحله به مرحله بعد آماده نمی‌شود. دشمن همیشه وجود دارد، اما تدبیر ما برای حمله‌ی دشمن چیست[13]؟ باید همیشه دفاع کنیم؟ باید بگوئیم ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است و جلوی دیکتاتوری بنی صدر، مجلس را در قانون مطبوعات که به اسم آزادی راه انداخته بودند را گرفت، اما همه‌ی اینها در مقام دفاع است.  چرا به لحاظ فلسفی دیالوگ روی برایه در رسانه‌های کشور راه نمی‌افتد؟ چرا در پرسش و پاسخ‌های دانشجویی دیالوگ روی برایه راه نمی‌افتد؟ کسی که می‌خواهد به  مجلس برود، چگونه می‌خواهد چنین برایه‌ای داشته باشد؟ اگر بخواهیم از دیالوگ روی مشارکت به دیالوگ روی برنامه انتقال اتفاق بیفتد باید جای این دو را عوض کنید، جمهوری اسلامی یعنی جمهوری برای اسلامیت نه دو تا اصل جدا و در کنارهم، بلکه مشارکت برای اسلام و ظهور و آینده‌ای که انبیاء وعده داده‌اند. اگر می‌خواهید این اتفاق بیفتد، باید موضوعات انتقال نظام  را مشخص کنید. می‌گویید ده موضوع را در جامعه مطرح می‌کنم تا این ظرفیت آماده شود تا جامعه یک افق بالاتر خود را ببیند. پیشنهاد ما تئوریزه کردن ولایت فقیه در سطح ساختارهاست.

اگر موضوعات انتقال نظام را شناسایی کنیم، باید در طرح کارنامه‌خوانی آن موضوعات را از نامزدها کارنامه‌خوانی کنیم، باید روی موضوعات انتقال نظام در در مساجد و هیئات پرسش و پاسخ راه بیندازیم . اگر رسانه‌ها این طرح را لجستیک کنند علت گردش این موضوعات و ایجاد فضای گفتمانی حول این موضوعات می‌شود.  در کنار بقیه عوامل اگر بتوانیم موضوعات را درست مطرح کرده و تفهیم کنید و نمایندگان مجلس را به اندازه بیست درصد روی این  موضوعات  درگیر کنید، به همان میزان می‌توانیم موضوعات را وارد مجلس کرده و روی این راه در مجلس دیالوگ راه بیندازیم، به عنوان مثال اینه قانون‌گذاری در مجلس نیازمند مدل خاص می‌باشد. فعلاً هم معیار تشخیص اصلح را این مسأله قرار دهیم بلکه می‌گوییم امت حزب الله به محوریت مساجد وارد شوند و کارنامه‌خوانی همه نامزدها را روی موضوعات انتقال نظام قرار دهند. برای کارنامه‌خوانی سال نود، سه موضوع پیشنهاد داده‌ایم، موضوعاتِ اصلیِ سیاسی «بحث بیداری اسلامی»، موضوعِ اصلیِ فرهنگیِ را «تحول در علوم‌انسانی»، موضوعِ اصلیِ اقتصادی را هم «جهاد اقتصادی» قرارداده و برای هر سه موضوع تحلیل‌های خاص خود را داریم که جهاد اقتصادی، علوم‌انسانی  و بیداری اسلامی چیست و برای شرح آنها کارگاه تشکیل دهیم. باید ستاد کارنامه‌خوانی  را در مساجد تشکیل دهیم، سپس با افرادی که می‌خواهند مجری این کار شوند در جلسات کارگاهی روی گزارش راهبردی به وفاق برسیم تا زمانی که خواستند وارد شوند، بتوانند افکار عمومی را به چالش بکشند. فکر نکنید اگر این حرف‌ها را در دانشگاه بزنید اینقدر اثر بگذارد. باید مردم را تفهیم کرد که اصلح کسی است که موضوعات انتقال را بداند به عنوان مثال بحث جهاد اقتصادی کاملا برای مردم قابل درک است چون زندگی روزمره‌شان است. در واقع نُه طرح برای رسیدن به تئوریزه کردن ولایت فقیه داریم و  کارنامه‌خوانی مربوط به ایام انتخابات است.

آقای سعد: یعنی کسانی را که اصلح هستند به مردم معرفی کنیم.

حجت‌الاسلام‌کشوری: باید کسانی را که مغز مجلس هستند را در بحث جهاد اقتصادی، در بحث بیدار اسلامی، در بحث اصلاح الگوی مصرف و ... در محیط‌های دانشجویی به چالش بکشیم و پوشش رسانه‌ای وسیع کنیم و شورای علمی شما  آنها را با گزارش راهبردی مقایسه کنید. این گزارش راهبردی در بحث الگو را از حرف‌های مقام معظم رهبری استخراج کرده‌ایم. این گزارش چهل صفحه‌ای استناداش به حرف‌های ایشان تمام است را با نظرات  شخص نامزد انتخابات مجلس راجع به الگوی پیشرفت اسلامی مقایسه کنیم، ببینیم چه نمره‌ای می‌گیرد؟ امکان ندارد کسی در ارکان نظام، رئیس کمیسیون باشد و نفهمد نحوه اداره‌ی اسلامی یعنی چه؟ هم جریان انحرافی و هم جریان فتنه با این موضوع قابل به چالش کشیدن است. اما باید از قبل اتاق فکرتان گزارش راهبردی‌تان را نوشته باشد. به عنوان مثال در این گزارش راهبردی که تهیه شده است پیش‌بینی کرده‌ایم که در موضوع بیداری اسلامی یکی از راه‌های برای کمک به این موج تنظیم تراز تجاری کشور با این ملت‌هاست والا این موج زنده نخواهد ماند، زیرا آمریکا به دنبال تنظیم تراز تجاری خود با این کشورهاست و سود خود از این کار را خواهد برد.

در هر شهری بالاخره یک سری مساجد که کارهای سیاسی می‌کنند و مورد اعتماد مردم هستند وجود دارد، می‌توانیم با این مساجد روی محور کارنامه‌خوانی تفاهم کنیم، الزاماً هم نیاز نیست کارنامه‌خوانی را در مورد همه‌ی کاندیداهای مجلس عملی کنیم بلکه چند نفر از افراد شاخص را در این طرح مورد سئوال و جواب در مورد سه سطح شاخصه موضوعات انتقال قرار داده و به آنها نمره می‌دهیم، به عنوان امثال آقای باهنر که به خود بنده می‌گویند ما قبول نداریم عدالت و پیشرفت شاخص و گفتمان مجلس باشد را در کارنامه‌خوانی به چالش خواهیم کشید و گزارش آن را به مردم خواهیم داد. به نظرم راه حل کارهایی که امثال آقای باهنر و آقای هاشمی با ارائه آمار و دست گذاشتن روی موضوعات غیراصلی برای ناامید کردن مردم می‌کنند، ایستادن و پرسش و پاسخ  روی فرمایشات مقام معظم رهبری روی موضوعات انتقالی است که خودشان مطرح کرده‌اند، تا به آنها بگوییم شما که این همه سروصدا می‌کنید هیچ کدام حرف‌های مقام معظم رهبری را بلد نیستید، بلکه یکی از مشکلات ما این افراد هستند که نظام به مرحله تکامل بعدی خویش منتقل نمی‌شود و مرتباً در جا می‌زنیم و با آنها دائماً دعواهای سیاسی داریم، همه مسئولین و نامزدها را می‌توانیم با این طرح سنجید و نمره داد از آقای دکتر احمدی نژاد گرفته تا آقای هاشمی و لاریجانی و .... امروز می‌گویید آقای مشایی ضد ولایت فقیه است اما در طرح کارنامه‌خوانی با شاخصه ضد ولایت فقیه بودنش را نشان می‌دهیم به عنوان مثال سخنرانی ایشان راجع علوم انسانی در جشنواره خوارزمی را هدف قرار داده و روی آن بحث کنیم. قبول دارم که شاید مرتبه اول به علت اینکه مشکلاتی که وجود دارد نتوانید بیشتر از پنجاه درصد مردم را توجیه کنید.اما اگر به صورت یک ایده در جریان حزب الله کارنامه‌خوانی به صورت شاخص‌محور شروع شود امر مبارکی خواهدبود.

آقای سعد: پس محتوای طرح شما آماده است. به عبارت دیگر سئوالات و شاخص‌ها را آماده شده دارید؟ فقط امروز منتظر هستید که ببینید چه گروه‌هایی با شما همکاری می‌کنند

ج: امروز هم تجربه‌ی 2 بار  اجرای این طرح را داریم و هم مکتوب کارنامه خوانی و شاخص‌هایش معلوم است و هم نمرات و ارزیابی‌های آن مشخص است.

س: تفصیلی‌تر این مسئله را چه زمانی می‌توانیم ببینیم؟

ج: باید ابتدا وفاق روی مسئله حاصل شود اما پایلوت این طرح با مقاله و مصاحبه و امثالهم رسانه‌ای نمی شود، بلکه رسانه باید به عنوان لجستیک خبری طرح باشد. بر فرض از نظر بسیج دانشجویی دانشگاه علامه خیلی مهم است یا هر جای دیگری می‌توانیم برای برگزاری نشست هایی برای پرسش و پاسخ از آنها  در قالب کارنامه‌خوانی برنامه‌ریزی کنیم.

س: البته غیر از بُعد خبری مسئله می‌توانیم روی بُعد اندیشه‌ای طرح هم کار کنیم.

ج: منظورم قبل و بعد یک ثانیه و یک دقیقه‌ای آن نیست بلکه می‌خواهم بگویم که برنامه‌ریزی کنیم و همه چیز را آماده کنیم تا کارنامه خوانی عینی اجرا شود و شخصی که نامزد انتخابات است حضور پیدا کرده و راجع موضوعات پاسخ دهد. امروز به طور قطع این افراد به دنبال چنین برنامه‌هایی در دانشگاه‌ها هستند اگر چند جلسه کارنامه‌خوانی موج خبری پیدا کند، تمام شهرستان‌ها به مسئله توجه می‌کنند. فکر می کنم مثل تحصن در فرودگاه برای غزه که مقام معظم رهبری پشت قصه را گرفتند و خبری شد می‌شود. زیر ملاک‌های انتخاب اصلح بسیار روشن است و قصد ما تخریب نیست بلکه می‌گوییم تکلیف موضوعات انتقال نظام در مجلس آینده چیست؟ به عنوان مثال تکلیف کمیسیون جهاد اقتصادی که تشکیل چه اتفاقی افتاد ؟

س: اگر خواستیم چنین کاری کنیم، دانشگاه تهران به دلیل جمعیت بالایی که دارد، بُرد خبری پیدا می‌کند و حتی خبرهای کوچک در دانشگاه تهران به سرعت رسانه‌ای می‌شود. به نظر من اگر از دانشگاه تهران این کار شروع شود قطعأ هم به جای دیگر منتشر می‌شود و خبرهایش را بسیاری جاهای دیگر پوشش می‌دهد، البته دانشگاه امیرکبیر و علامه و امثال این دانشگاه‌ها هم موج خبری دارند.

ج: به همین علت ما با کسانی که دلسوز هستند می‌خواهیم به توافق برسیم، به نظرم اگر اولین کارنامه‌خوانی خوب اجرا شود کار جایگاه خودش را پیدا می‌کند، خصوصأ با اشتباهاتی که آقای احمدی نژاد انجام دادند نیروهای حزب‌الله نسبت به طرفداری از فرد نامزد انتخابات آلژری پیدا کرده‌اند، باید بتوانیم به صورت عملی در جامعه تفهیم کنیم که مجلس نهم، مجلسِ شاخص‌های انقلاب است. باید با کارنامه‌خوانی از کاندیداهای انتخابات مجلس و سوال و جواب از آنها کنیم این مطلب جا بیفتد.

س: باید بدون اینکه با کسی بحثی کرده باشیم باید شاخص برای رأی دادن آرمان‌های انقلاب باشد.

ج: بله، دقیقاً مانند دوم خردادی‌ها که مشارکت را مفروض گرفته‌اند.

سوال2: من 3 نکته را از فرمایشات شما استفاده کردم ، اول اینکه اسلام دینی است که با ساختن تک تک مردم ساختارش را بنا می‌کند و اگر تک تک مردم ساخته نشوند اعتقاد واقعی به بعضی از احکام اسلام نداشته و این احکام  روی زمین می‌ماند و به نتیجه نمی‌رسد. به عنوان مثال شصت درصد قرآن آیات اخلاقی است و ممکن است کسی مسلمان باشد اما به قرآن عمل نکند. مشکلی که در کشور مشاهده می‌شود این است که ممکن است این مباحثی که مطرح می‌کنیم در جهت گفتمان‌سازی و به چالش کشیدن فرد مؤثر باشد، اما ممکن است که این‌ها ملاک و شاخص مردم نباشند به عنوان مثال در شهرستان دزفول کسی که نماینده مردم است در انتخابات اخیر رسمأ در مسجد از خانقاه‌ها حمایت کردند و سی و شش هزار رأی هم آورد، ما کسی را که از خانقاه حمایت کند را قطعاً قبول نداشته و حمایت نمی‌کنیم اما مردم به دلیل تبلیغات ایشان  و کارهای عمرانی انجام داده به راحتی به ایشان رأی می‌دهند. به نظرم این موضوع بسیار مهمی است که قاعدتأ در ساختار بلندمدت باید طوری باشد که این تک تک عناصر جامعه به آن اعتقاد و زاویه‌ی دید واقعی برسند تا اهداف اسلام به طور کامل محقق شود. نکته دوم درباره‌ی آن اندام اول یعنی اندام اسلامی که فرمودید این اندام قطعأ درست است و به نظر می‌آید در طول قرن‌های گذشته کارکرد مناسبی هم داشته است. اما امروز با یک ساختاری خودمان عامل به وجود آمدنش نبودیم و محصول تحول تکنولوژی و عملی و پیشرفت بشری بوده است، یعنی کارها وبرنامه‌ریزی حداقل در وهله‌ی اول باید با در نظرگرفتن شاخصه‌ها و ویژگی‌های این پارادایم باشد.

همان‌طور که مطلع هستید عصر امروز را، عصر ارتباطات نامیده‌اند به این معنا که دیگر آن ساختارهای بسته و مجاری اجتماعی محدود که علت ارتباطات تنگاتنگ خانواده به مسجد ارتباط بود  کم کم امروز متأسفانه یا خوشبختانه در حال از بین رفتن است و مجاری ارتباطی گسترده‌تر شده است، امروز کسی به بزرگ محله اش یا به پدر و مادر وابسته نیست، به عنوان مثال فرزند خانواده اگر قصد کسب اطلاعاتی در موضوعی را داشت از پدر و مادر این اطلاعات را کسب می‌کرد و این خود عامل وابستگی  او به پدر و مادر بود، اما امروز بچه می‌تواند از طریق اینترنت به فلان سایت یا فلان شهر در کانادا متصل شده و کسب اطلاعات کند، این موضوع بسیار مهم است و باید به شاخصه ها و ویژگی های پارادایم موجود و حاکم در جهان توجه کنیم، هرچند که مورد قبول ما نباشد.

ج: قطعأ اگر ما از ویژگی‌های این پارادایم موجود درک نداشته باشیم کار ما شعاری می‌شود.

سوال2: متأسفانه در جامعه ما، مباحث عمیق به صورت ژورنالسیتی مطرح می‌شود، جمهوریت، اسلامیت، دموکراسی و... که اگر به عمق مطلب توجه کنیم ممکن است خیلی عمق نداشته باشد اما به علت اینکه در فضای حاکم با یک گفتمان‌ها و عباراتی آن را مطرح می‌کنند و مردم را به یک ارزش‌گذاری خاصی وابسته می‌کنند به عنوان مثال مطرح کردن تقابل جمهوریت و اسلامیت در جامعه در حالی که چنین تقابلی اصلاً وجود ندارد، اما در جامعه مطرح می‌شود.

ج: به نظر من  باید به تدریج غرب و پارادایم‌های موجود را در حرف‌های خودمان منحل کنیم، نمی‌خواهیم همه چیز خراب کنیم و جایگزین خود را به جای آن بگذاریم، به همین علت است که به صورت خیلی روشن به گونه‌ای که از ایده‌های ما مشخص است، قصد ما سازماندهی امت حزب الله می‌باشد، یعنی نیروهای متدین موجود نباید پراکنده کار کنند، بلکه باید ذهن‌شان روی شاخصه‌ها متمرکز شود. همان‌طور که گفته شد نُه طرح می باشد که یکی از آنها برای انتخابات است.

می‌خواهیم سیستم حزبی را از جامعه حذف کنیم البته حذف آن در ابتدا از فرهنگ عمومی مردم ممکن نیست. اما همین میزان تأثیری که نیروهای انقلابی در انتخابات دارند، همین میزان رأی را بیاوریم و به عنوان اهرم و کار را جلو ببریم. همین قدر که پتانسیل داریم چرا سازماندهی نمی‌کنیم، تجربه نشان داده که در ایامی مثل محرم و صفر و رمضان عمق تأثیرگذاری ساختارهای ما در بین مردم گسترده می‌شود و می‌توانند ارتباطات وسیع‌تری برقرار کنند. به نظر ما بیست سال طول می‌کشد که از مدل تری گپس خارج شویم و پیشنهادات خروج از این مدل را در قالب چهار برنامه داده‌ایم. معضل اصلی خود وزارتخانه‌ها و معاونت‌های معاونت‌های برنامه و بودجه هستند و سالها زمان می‌برد که آنها سوال شما را به رسمیت بشناسند. اما امروزدر حوزه افکار عمومی و سیاسی طول زمان نیاز نیست، بلکه سی سالی که از انقلاب گذشته است، جمهوری اسلامی مردم را روی مسئولین حساس کرده است. حرف ما این است که نیروهای حزب‌الله با همین حد از تأثیری که دارند یک لشکر شوند و روی شاخصه‌ها حساسیت ایجاد کنند. زمانی که توانستیم این مسأله را حل کنیم، می‌توانیم روی مردم هم کار کنیم. به عنوان مثال دولت زنان تشکیل می‌دهیم. زیرا نمی‌توانیم مشارکت زنان را حذف کنیم یا جلوی رفتن آنها به ورزشگاه ها را بگیریم.در دولت زنان باید ساختارهای مشارکتی که با شخصیت زنان در تعارض نباشد برای آنها طراحی می‌کنیم و در جمهوری اسلامی مدل جدیدی خواهد شد. در دنیای موجود زنان را مشارکت می‌دهند، اما مشارکت شان با مشارکت مردم هیچ فرقی نکند، شخصیت شان له شود. ما هم مشارکت می‌دهیم اما برایه‌اش را تعییر می‌دهیم. زیرا نمی‌توانیم بگوییم، زن‌ها دانشگاه نروند، اما می‌توانیم رشته‌های تحصیلی‌شان را آمایش کنیم. زمانی که آمایش شد، می‌توانیم مردان را از آن رشته ها خارج کنیم انجام این کار نیازمند 10سال زمان است تا به آرامی به مشاغل تعریف شده برای زنان برسیم، زیرا می‌خواهیم خانواده را عوض کنیم.

سوال1: اینکه شما می‌فرمائید دغدغه‌ی ایشان بعداً شعار می شود، چیزی که شما می‌فرمایید از شعار هم بدتر می‌شود یعنی اگر آن مدل اسلامی به آن قشنگی را با دنیای امروز بومی نشود، منجر به چالش می‌شود. دغدغه ایشان این است که بیست، سی سال دیگر  به آن سمت حرکت می‌کنیم، خود آن الگو برای ما چالش می‌شود.

ج: اگر واقعی نبینیم و به تدریج جلو نرویم، بعدها می‌گویند، فهمیدید که الگوی اسلامی نداریم، به عنوان مثال فکر جوانان پنجاه سال دیگر باشید که می‌گویند هشتاد سال از جمهوری اسلامی گذشت چه اتفاقی افتاد، می‌گویند و قضاوت می‌کنند که اسلام قابلیت کاربردی شدن ندارد.

سوال1: به عنوان رسانه و با توجه به بحثی که شد می‌توانیم در عرصه‌هایی که نیاز دارید برای بحث فضاسازی و لجستیک خبری کمک‌تان کنیم، البته اگر درجنبه‌های دیگری هم می شود کمک کرد، بواسطه اینکه خبرگزاری دانشجویی در سطح کشور دارای پایگاه اجتماعی است، می‌توانیم این پایگاه اجتماعی را در اختیار شما قرار دهیم، ما می‌توانیم این بحث را در سطح کلان، در سطح کشور برای شما مطرح کنیم. بحث دوم اینکه آیا می‌توانیم یک سری جلسات را هماهنگ کنیم و چهار شهر را به صورت پایلوت با نظر خودمان انتخاب کنیم و نیروهای خودمان را در آنجا در اختیار شما بگذاریم؟  پاسخ به این سئوال مستلزم این است که شما چه کمکی از ما می‌خواهید؟ چون بحثی که با آقای ملک زاده داشتیم حالا شاید جلوتر از این بحث‌ها باشد، اینطور بود که یک سری شاخص‌ها را از بیانات مقام معظم رهبری در مورد نماینده اصلح استخراج  کرده‌اید.

ج: همین‌طور است. ما در طرح کارنامه‌خوانی هرسه سطح ، شاخصه‌های فردی، شاخصه های تاریخی، اجتماعی را آورده‌ایم. به عنوان مثال مقام معظم رهبری می‌فرمایند‌: «خطی که نظام اسلامی ترسیم می‌کند خطر رسیدن به تمدن اسلامی است». اما ما روی شاخصه‌های فردی نایستاده‌ایم بلکه روی موضوعات انتقال نظام می‌خواهیم توجه ایجاد کنیم. سه  شاخص فرهنگی، سه شاخص سیاسی و سه شاخص اقتصادی در طرح کارنامه‌خوانی مورد توجه قرار گرفته است.

برادر حامد ملک‌زاده: توضیحی که لازم می‌دانم  بگویم این است که شما علاوه بر رسانه بودن به نیروی انسانی هم دسترسی دارید ضمن اینکه  این نیروی انسانی، نیروی انسانی ناکارآمدی نیست. اگر ممکن باشد که این‌ها را به صورت یک تیم به هم متصل کرد درست کرد. زیرا هر چقدر هم ما به خودمان فشار بیاوریم، آن تیمی که در عرصه جبهه و خط مقدم است باید حادثه‌سازی و مدیریت کند. پس باید تیم استراتژیست  متصل به تیمی که آن وسط معرکه می‌جنگد، حادثه ایجاد کند، سوال درست می‌کند باشد. این خلاء است که امروز ما به آن دچار هستیم. پس ما از شما دو کار می‌خواهیم، اول اینکه نیروهای خود را وارد میدان کنید و دوم  فضا را برایشان جا بیندازید تا وارد معرکه شوند. بعد هم اینکه لجستیک رسانه ای کردن ، ایجاد ارتباط با دانشگاه  و تشکیل کارگاه می‌باشد.

ج: پیشنهاد من این است که در دو ماه آینده یک کارنامه خوانی انجام دهیم سپس آن را ارزیابی کنیم. چند وقت پیش بعد از ایام فتنه با مرکز راهبردی بسیج جلسه‌ای داشتیم که پس از جلسات کارشناسی ممتد و طولانی به علت اینکه می‌خواستند روی ساختارهای فعلی آنجا کار را جلو ببرند، کار با شکست مواجه شد. می‌خواهم بگویم در اینجا هم  تعریف رسانه تغییر می‌کند و این نیازمند این است که بپذیریم باید هم عملیات انجام دهیم، پس با هم عملیاتی انجام دهیم، پس از مشاهده بازتاب و تأثیراتش تصمیم بگیریم. اگر که دانشگاه تهران باشد به لحاظ حسایت آن علی القاعده حساس‌ترین جای ایران است. اگر بتوانیم آنجا کاری انجام دهیم. حتی بازتاب رسانه‌ای خارجی هم که دشمن احساس خطر می‌کند ملموس می‌باشد.

برادر ساکی: البته کار ما سه مرحله دارد، پیدایش، تغییرات، تکامل. در پیدایش کار،  افق‌های جدیدی روبروی‌مان باز می‌شود.

س1: در فاز عملیاتی کردن کار ممکن توانایی خبرگزاری ما این باشد که آدم‌های به درد بخور را در  قالب همایشی در خود خبرگزاری جمع کرد.

س2: در دو عرصه می‌توانیم به شما کمک کنیم، اول اینکه از فضای رسانه و فضای مجازی خبرگزاری استفاده کرده و لجستیک خبر کنیم، دوم پایگاه اجتماعی است که داریم. از ناحیه پایگاه اجتماعی که این خبرگزاری دارد می‌توانیم از بین دوهزار وسیصد مسئول بسیج دانشگاه کل کشور را به صورت گل‌چنین کنیم دعوت کنیم. یک زمانی هم می‌توانیم خبرنگاران خود در 31 استان کشور که اکثراً دانشجو هستند به کارگیری کنیم. اما باید معلوم شود که قرار است چه کاری انجام دهیم. به نظر ما این مسئله بهتر با  کارگاه جلو می‌رود و  ما هم استقبال می‌کنیم. به نظر ما اگر مقدمات همایش آماده باشد ما راحت می توانیم کار کنیم.

ج: مقدمات کار از نظر شما چیست؟

س1: به نظر ما موضوع باید درست تبین شود یعنی ما خودمان بدانیم و بتوانیم مخاطب‌مان را اداره کنیم.

ج: الان شما احتیاج دارید که جلسه را ادامه دهیم؟

س 1: فکر نمی‌کنم نیازی به ادامه جلسه باشد. این موضوعاتی که گفتید برای ما قانع کننده بود، اما مسئولین بسیج دانشجویی باید اقناع شوند، لذا باید در این جلسه شرکت کنند و باید موضوعات را با روشی که برای‌شان قابل فهم است و جذابیت دارد مطرح کنیم. مثلا در کارگاه نیازش این است که یک نفری باشد که اینها را اغناء کند، در  مرحله بعدباید طراحی شروع شود مثلا من به عنوان مخاطب شما در این جلسه کاملا اغناء شدم. حالا باید چه کاری انجام دهم، برای من که امروز از شهرستان‌ آمده‌ام پتانسیل بالایی هم دارم، چه طرحی دارید؟

ج: اگر آنها آدم‌های ذی‌نفوذی هستند در ساختارها با توجه شرایط خاص خودشان، باید شروع به کارنامه‌خوانی کنند. از نظر ما کارنامه خوانی دو رکُن بیشتر ندارد، اول توضیح محتوا و دوم نیروی انسانی مسلط به این محتوا است.

س1: اگر این طرح آماده باشد، ظرفیتهای بیشتری داریم به عنوان مثال همایش را  برای آنها در تهران برگزار کنید، اما به جای ایجاد موج در دانشگاه تهران در 200 دانشگاه این را موج را ایجاد می‌کنید.

ج: بحث ما در الگوی پیشرفت، تحول در علوم‌انسانی، اصلاح الگوی مصرف، جهاد اقتصادی آماده است. بعد باید گزارش راهبردی به صورت مکتوب به دست نخبگان‌تان برسانید تا پیش مطالعه‌ای کنند می‌توانیم در جلسه کارگاهی یک روزه آن را تشریح کنیم. مقام معظم رهبری دقیقاً به این علت توانسته‌اند موضوعات انتقال نظام را به درستی تشخیص و تعریف کنند توانسته‌اند تا به امروز کشور را  اداره کنند. هر کسی بتواند این موضوعات را تعریف کند قدرت ولایت دارد.

س: گاه می‌توانید در دانشگاه  این کار را انجام دهید و گاه در جمع نخبگان. می‌توانیم نخبگانی را که با ما همراه هستند دعوت کنیم و خبرنگار در یک جمع کاملاً رسانه‌ای از آنها سوال کنند البته در چنین فضایی ممکن است یک نکات منفی هم از آن بیرون بیاید.

ج: این‌ها گمانه‌های جدیدی است.اما اگر می‌خواهید به سمت جمع کردن  رأی مردم به شاخصه‌های انقلاب بروید، باید به سمت مردم بروید.

س: لیستی از نوع رفتاری که میخواهیم داشته باشیم آماده کنیم ، شما هم داشته باشید. پیشنهادات را به یک مجموعه ای برسانیم بعد برای اجرا آن خودمان  شروع به کارکنیم.

ج: به دلیل اینکه امکانات و اتفاقات پیش رو زیاد معلوم نیست، مشخصاً راجع به شکل کار صحبت نمی‌کنم، اما اگر در اختیار من باشد با این محتوا آماده، اساتید آماده، می‌گویم که کارگاه دو روزه برای ما بگذاریدکه یک روز بینشی کار کنیم و یک روز هم عملیاتی که در آخر کارگاه  آنهایی که توجیه شده‌اند، با هماهنگی وارد شوند، زیرا قبل از اجرای کارنامه‌خوانی باید روی شاخصه‌ها برنامه‌هایی ذهنی باشد به عنوان مثال چند سخنران مسجد را روی موضوعات انتقال از قبیل موج بیداری اسلامی، تحول در علوم‌انسانی توجیه کند سپس رسانه‌ی شما سخنرانی آن مسجد را پوشش بدهد و چندین خبر راجع به مساجدی دیگر که روی شاخصه کار می‌کنند منتشر شود. بعد چند ماه قبل از انتخابات، همان شاخصه‌هایی به مردم انتقال داده‌ایم را موضوع کارنامه‌خوانی از نامزدهای انتخاباتی قرار می‌دهیم. در این ایام اگر بتوانیم رسانه‌هایی مانند فارس و رجاء که مورد توجه و بازدیدنیروهای حزب‌اللهی است بعد از اینکه شما خبرها را تنظیم کردید، در نشر و رسانه‌ای کردن خبرها کمک کنند و حتی به بخش‌های خبری سیما برسد، خیلی عالی است. اگر می‌توانید این کارگاه‌ها را برگزار کنید روی این متمرکز شویم، اگر نمی‌شود به صورت عملی با کسانی که صف هستند ارتباط بگیریم و مکتوب طرح خود را به آنها بدهیم.

س: مقبولیت اجتماعی ما فقط در سطح دانشگاه‌هاست وقتی که شما می‌گویید سطح کارنامه‌خوانی مستقیم اجرا شود، اگر بخواهیم بازخور گرفته شود شروع کار به بعد از اینکه بازگشایی دانشگاه گره می‌خورد. اگر فضای دانشگاهی مد نظر شما باشد ما از همه امکانات‌مان استفاده می‌کنیم تا گزارش راهبردی شما را منتشر کنیم و به دست  یک سری مخاطب خاص برسانیم تا بعد از اینکه در یک فضای کارگاهی آنها را جمع کنیم، که پیشنهاد بعد از ماه مبارک می‌باشد که فضای کارگاهی را فراهم کنیم و این کارگاه دو روزه را برگزارکنیم. موارد بینشی و عملیاتی را بگذارید برای زمانی که دانشگاه شروع به کارکرد کرد، شروع کنیم. به عنوان مثال اگر بخواهیم طرح کارنامه‌خوانی را با آقای باهنر پیاده کنیم، باید در کرمان پیاده کنیم زیرا ایشان از کرمان نماینده مجلس می‌شوند.

ج: این خوب است ولی نباید دست شما را بخواندند که می‌خواهید چه کار کنید.

س: اگر بخواهیم کاری کنیم سیاست خبرگزاری مشخص است. لازمه‌ی شروع کار این است که آن بحث‌هایی را که مدون کردید و آن گزارش راهبردی اولیه را ما داشته باشیم که نیروهای خومان کارهای انجام بدهند تا طرح را شروع کنیم.

ج: معقتدم در این ماه با مصاحبه، مقاله و سوال‌های جهت‌دار از افراد مورد نظر یک زمینه ذهنی درست کنیم.

س: در بحث فضاسازی رسانه‌ای  امروز در حال بررسی عملکرد کمیسیون‌های مجلس هستیم که یکی از بحث‌هایش ممکن است همین باشد که شما می‌گویید کمیسیون‌ها بر چه اساسی تصمیم‌گیری می‌کنند، مثلا کمیسیون انرژی باشد یک نفر با تحصیلات نامرتبط تصمیم‌گیری وارد شده و تصمیم‌گیری می‌کند براساس چه ساختاری اقدام به تصمیم‌گیری می‌کنید.

ج: خیلی روی بحث تحصیلات گیر نکنید.

س: از امروز می‌توانیم به صورت نرم با آن تصاویری که داریم کار را قدم به قدم شروع کنیم و جلو ببریم.

ج: آیا عنوان کارنامه‌خوانی به عنوان مثال بازخوانی کارنامه‌ی فلان آقا در مجلس، مطرح و تفهیم‌ می‌شود؟

س: هم سعی می‌کنیم آن را جا بیندازیم، زیرا باید کار رسانه‌ای شود.

ج: بگوییم روش انتخاب اصلح را کارنامه‌خوانی می‌دانیم، اصل این اصطلاح متعلق به مقام معظم رهبری است ایشان فرمودند: مردم کارنامه مسئولین را می‌خوانند

س: حرف ایشان را می‌گوییم، مردم کارنامه مسئولین را می‌خوانند.

والسلام



[1] - با اینکه دشمن نظام اسلامی، ما به دیکتاتوری متهم می کند.

[2] - زیرا نمی‌توانیم برآیه و اهداف کفر را  بر جامعه ایمانی بپذیریم. اتفاقاً دستگاه انبیاء بالاترین ظرفیت ایجاد مشارکت را دارد و این به دلیل آن است که برآیه‌هایی که معرفی می‌کند با فطرت بشر سازگار بوده و کارآمدی بیشتری دارند.

[3] - مانند پر کردن اوقات فراغت فرزندان‌شان، کلاس‌های مشاوره برای آموزش پدر و مادر نسبت به مسائل تربیتی و ... که خلاصه‌ی این مسائل در مسجد اخلاق است همان‌طور که در خانواده خلاصه‌اش اخلاق است.

[4] - با همه ضعف‌هایی و مشکلاتی که در کارکردش وجود دارد.

[5] - شرکت‌های کشاورزی، شرکت‌های صنعت، شرکت‌های صادرات و ....

[6] - بانک صادرات، بانک صنعت و معدن، بانک تجارت و ...

[7] - اندام سازی.

[8] - هم کُف بودن زن و مرد برای ازدواج.

[9] - البته آقایون کارشناسان می‌گویند سیکل مفیدی است زیرا باعث ایجاد هم‌گرایی و گفتگوی طولانی راجع به موضوع توسعه کشور می‌شود و این را مفید می‌دانند.

[10] - که گفتیم وظیفه اصلی‌اش حفظ برایه وجهت نظام است

[11] - به عنوان مثال اگر خواسته باشید که محصول کارخانه شراب‌سازی را به سرکه سازی تبدیل کنید حضر اگر حضرت سلمان را به عنوان مدیر کارخانه بگذارید و با بسم‌الله استارت کارخانه را بزنند، محصول کارخانه از شراب به سرکه تبدیل نمی‌شود، بلکه باید سیستم‌ها و دستگاه‌های کارخانه را عوض کنید تا به جای شراب به شما آب‌انگور یا سرکه تحویل دهد.

[12] - موضوعاتی که باعث انتقال نظام از یک مرحله‌ی تکامل به یک مرحله بعدی تکامل می‌شود.

[13] - در شهر کرمانشاه درحال عبور بودم کسی از من در مورد اینکه از چه کسی تقلید کند سئوال کرد؛ به ایشان مقام معظم رهبری را معرفی کردم، اما متأسفانه عکس‌العمل منفی مشاهده کردم، یعنی عاملی که علت حفظ برآیه و جهت نظام می‌باشد در قشری از جامعه به عنوان نقطه ضعف معرفی شده است.

  • admin

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی