بسم الله الرحمن الرحیم
معرفی اجمالی موضوعات انتقال نظام به مرحله الگوی پیشرفت اسلامی
بر اساس مباحث "جدول شماره یک گفتمان عدالت و پیشرفت" انتقال نظام مبارک جمهوری اسلامی به مرحله الگوی پیشرفت اسلامی بدون توجه به "موضوعات انتقال نظام" امکان پذیر نیست.
به عبارت دیگر انتقال نظام از مرحله فعلی به مرحله تکاملیِ الگوی پیشرفت اسلامی نیازمند ظرفیت سازی است و بدون تغییر در فعالیت های جریان اندیشه ورزی، جریان آرمانخواه و مطالبه گر و ساختارهای اداره جامعه این ظرفیت به دست نمی آید.
"شناخت مقاصدِ انتقال نظام"، "شناخت موانعِ انتقال نظام " و "رصد فرآیندِ انتقال نظام " ظرفیت های مورد نیاز برای انتقال نظام مبارک جمهوری اسلامی به "مرحله الگوی پیشرفت اسلامی" است؛ که شناسائی موضوعات متناسب با این ظرفیت سازی، نیاز به درکی جامعه شناختی از فرآیند انتقال دارد.
به عبارت سوم تعدد مسائل داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی، عدم سابقه تاریخی[1] در موضوع نظام سازی اسلامی و تدریجی بودن[2] ظرفیت سازی برای انتقال کشور به مرحله الگوی پیشرفت اسلامی، این فرآیند را با پیچیدگی خاصی روبرو کرده است؛ که معرفی و تبیین موضوعات انتقال نظام، نتیجه توجه به ماهیتِ پیچیده[3] و جامعه شناسانه ی فرآیند انتقال نظام در جمهوری اسلامی است.
مبتنی بر این نگاه جامعه شناختی و برای دستیابی به ظرفیت های سه گانه انتقال، "جدول شماره یک گفتمان عدالت و پیشرفت" سه موضوعِ " پیشگیری از جرم" ، " نقد فرآیند فعلی تقنین" و " نقد فرآیند فعلی تشخیص ناهنجاری ها در دولت ها" را به عنوان موضوعات تبعی انتقال معرفی نموده است؛ که نتیجه توجه به آنها ایجاد شناخت اجتماعیِ حول موانع انتقال نظام است.
همچنین این جدول سه موضوعِ " استخراج روشمند شاخص های اجتماعی اسلام"، " نقد قانون برنامه های توسعه" و "ارائه مدل مطلوب اسلامی، مدل دوران گذار" را به عنوان موضوعات اصلیِ انتقال می داند. نتیجه توجه به موضوعات اصلی ایجاد شناخت اجتماعی حول مقاصد انتقال نظام است.
در این جدول سه موضوعِ " تولید گزارش های راهبردی پایش شاخص ها" ، "تولید بانک سوالات عدالت و پیشرفت" و " اجرای طرح کارنامه خوانی حول موضوعات انتقال نظام" به عنوان موضوعات فرعی انتقال معرفی شده اند؛ که در صورت توجه به آنها قدرت رصد فرآیند انتقال نظام برای جریان آرمانخواه و مطالبه گر نظام ایجاد می شود.
نتیجه آنکه بدون توجه به موضوعات انتقال نظام"- که همان موضوعات ظرفیت ساز برای انتقال به مرحله الگوی پیشرفت اسلامی هستند- انتقال نظام مبارک جمهوری اسلامی به مرحله الگوی پیشرفت اسلامی امری مشکل است.
[1] . بنابراین سابقهى فقه سیاسى در شیعه، سابقهى عریقى است؛ لیکن یک چیز جدید است و آن، نظامسازى بر اساس این فقه است؛ که این را امام بزرگوار ما انجام داد. قبل از ایشان کس دیگرى از این ملتقطات فقهى در ابواب مختلف، یک نظام به وجود نیاورده بود. اولْ کسى که در مقام نظر و در مقام عمل - توأماً - یک نظام ایجاد کرد، امام بزرگوار ما بود؛ که مردمسالارى دینى را مطرح کرد، مسئلهى ولایت فقیه را مطرح کرد. بر اساس این مبنا، نظام اسلامى بر سر پا شد. این، اولین تجربه هم هست. چنین تجربهاى را ما در تاریخ نداریم؛ نه در دوران صفویه داریم، نه در دورههاى دیگر. اگرچه در دوران صفویه کسانى مثل «محقق کرکى»ها وارد میدان بودند، اما از این نظام اسلامى و نظام فقهى در آنجا خبرى نیست؛ حداکثر این است که قضاوت به عهدهى یک ملائى، آن هم در حد محقق کرکىِ با آن عظمت بوده است؛ ایشان میشود رئیس قضات، تا مثلاً قضات را معین کند؛ بیش از اینها نیست؛ نظام حکومت و نظام سیاسى جامعه بر مبناى فقه نیست. ایجاد نظام، کارى است که امام بزرگوار ما انجام داد. همان طورى که جناب آقاى مهدوى در نطقشان اشاره کردند - که من اجمالاً اطلاع پیدا کردم - امام مسئلهى ولایت فقیه را در نجف استدلالى کردند و بحث کردند؛ بعد هم در مقام عمل، این را پیاده کردند و آوردند، شد یک نظام اسلامى.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى-17-6-1390
[2] . نکتهى دومى که در این زمینه عرض میکنیم، این است که نظامسازى - که گفتیم امام بزرگوار ما بر اساس مبانى فقهى، نظامسازى کرد - یک امر دفعى و یکباره نیست؛ معنایش این نیست که ما یک نظامى را بر اساس فقه کشف کردیم و استدلال کردیم و این را گذاشتیم وسط، و این تمام شد؛ نه، اینجورى نیست. نظامسازى یک امر جارى است؛ روزبهروز بایستى تکمیل شود، تتمیم شود. ممکن است یک جائى اشتباه کرده باشیم اما مهم این است که ما بر اساس این اشتباه، خودمان را تصحیح کنیم، خودمان را اصلاح کنیم؛ این جزو متمم نظامسازى است. نه اینکه گذشته را خراب کنیم. اینکه ما میگوئیم نظامسازى جریان دارد، معنایش این نیست که هرچه را ساختیم و بنا کردیم، خراب کنیم؛ قانون اساسىمان را خراب کنیم، نظام حکومتى و دولتىمان را ضایع کنیم؛ نه، آنچه را که ساختیم، حفظ کنیم، نواقصش را برطرف کنیم، آن را تکمیل کنیم. این کار، یک کار لازمى است.
من تصورم این است که بُعد مهمى از قید اطلاق که امام منضم کردند به ولایت فقیه - که در قانون اساسىِ اول قید «مطلقه» نبود؛ این را امام اضافه کردند - ناظر به همین است؛ یعنى انعطافپذیرى. دستگاه ولایت - که دستگاه عظیم ولایت، یعنى در واقع مجموعهى آن دستگاههاى تصمیمساز و تصمیمگیر که در رأسش رهبرى قرار دارد؛ اما مجموعه، یک مجموعه است - باید بتواند به طور دائم خودش را پیش ببرد، متحول کند؛ چون تحول جزو سنتهاى زندگى انسان و تاریخ بشرى است. ما اگر چنانچه خودمان تحول ایجاد نکنیم و پیش نرویم، تحول بر ما تحمیل خواهد شد. تحول یعنى تکمیل، پیش رفتن به سمت آنچه که درستتر است، آنچه که کاملتر است. یعنى آنچه را که ساختیم، ببینیم نقصهایش کجاست، آن را برطرف کنیم؛ ببینیم کجا کم داریم، آن را اضافه کنیم. این جریان بایستى ادامه پیدا کند.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى-17-6-1390
[3] . نبایستى اصول را پامال کرد. البته این کار مهمى است؛ پیچیدگىهائى دارد، سختىهائى دارد و گاهى در موارد گوناگون، براى نخبگان و زبدگان تردیدهائى پیش مىآید. به عنوان یک اصل قطعىِ موضوعى، باید این را مسلّم گرفت که پایبندى به اصول و حفظ خطوط اصلى نظام اسلامى، اصل است.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى-17-6-1390