شرح جدول شماره یک گفتمان عدالت و پیشرفت-برای دریافت جدول کلیک کنید
به عنوان مقدمه باید بدانیم که در حوزهی اندیشهورزی و تعقل، منطقهای سهگانهی: منطق صوری ، منطق سیستمی و منطق نظام ولایت[2] ـ به عنوان روش ارزیابی ـ وجود دارند. تشریح و تبیین ماهیت این منطقها و تفاوت میان آنها در این مقال نمیگنجد؛ ولی باید بدانیم که غیر معصومین علیهم السلام در تحلیل یک پدیده، ناگزیر به استفاده از منطق هستند. در تحلیل چگونگی دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی هم امر بر همین منوال است و ما باید در تحلیل چگونگی دستیابی به این پدیده از ابزارهای عقلانی بهره ببریم. مبتنی بر این ضرورت و با مفروض گرفتن ناکارآمدی منطق صوری و منطق سیستمی در تولید الگوی پیشرفت اسلامی، دو روش برای ترسیم نقشهی راه دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی پیشنهاد میشود؛ که ماهیت این دو روش از نوعی بینش جامعهشناختی برخوردار است.
در معنای اول از روش جامعهشناسانه، تحلیل جامعه و مدل ادارهی آن بر اساس " نظام شاخصههای ارزیابی جامعه" صورت میپذیرد؛ که با توجه به آغاز راه تفاهم و به پذیرش رسیدن منطق نظام ولایت در میان نخبگان، استفادهی از این روش در کوتاه مدت به ایجاد عزم ملی در میان نخبگان نمیانجامد. تأسیس دوره دکترا، برپائی نمایشگاه مفهومی محصولات فکری منطق نظام ولایت ، دیالوگ بانخبگان، کارگاه های آموزشی و مناظرات سازمانی در کنار پی گیری نقد ادبیات دانشگاه براساس استراتژی تطبیق، روش دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی بر اساس منطق نظام ولایت است. مبتنی بر منطق نظام ولایت زیرساختیترین بحث برای تحلیل جامعه، بحث جامعهشناسی است و مفاهیم مطرح در جامعهشناسی نظام ولایت به عنوان اصل موضوعه در "الگوی تنظیم برنامه" به کار گرفته میشود. عناوین اصلی الگوی تنظیم برنامه 27 سرفصل است؛ که در 9 سرفصلِ " نظام فلسفی"، "فلسفه تکامل"، "الگوی ارزیابی"، "نظام توصیف شرایط موجود جهانی"، "نظام توصیف شرایط مطلوب درونی"، "نظام نیازمندی های دوران انتقال" "ضرورت"، "موضوع" و "هدف" چشم انداز تغییرات یا پیدایش شناخت از تغییرات شی متغیر به دست می آید.
در معنای دوم از روش جامعهشناسانه، تحلیل ولی فقیه به عنوان تحلیل پایه از موضوع، مورد بررسی و بازخوانی قرار میگیرد. مبنا قرار گرفتن ادبیات انقلاب برای تحلیل یک موضوع و تعبیر از این روش به روش جامعهشناسانه، به کارآمدی انقلاب در عبور از مسیرهای مشکل اجتماعی باز میگردد. به عبارت دیگر از غلبه ولی فقیه برحوادث تحمیلی به نظام جمهوری اسلامی و تغییر شرایط منطقه ای، بین المللی و جهانی به نفع آرمانهای مذهب- در شرایطی که طراحی این حوادث برخواسته از نگاه جامعه شناسانه مدرن است- این نتیجهی منطقی به دست میآید؛ که نوع نگاه و تحلیل ولی فقیه به پدیدهها از دقت جامعهشناختی لازم برخوردار است و لذا ادبیات انقلاب میتواند موضوع مطالعه و دقت قرار گیرد.