کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کار گروه شهید آیت الله مرتضی مطهری

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی- شهرقم

کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی شهر مقدس قم (کارگروه آیت شهید مرتضی مطهری) اولین نشست رسمی خود را در تاریخ 14 تیرماه 1392 با همکاری کارگروه شهیدآیت الله مفتح در پردیسان برگزار نمود
این کارگروه در کنار سایر کارگروه های الگوی پیشرفت اسلامی به عنوان زیر مجموعه های شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی مشغول به فعالیت می باشد.

طبقه بندی موضوعی


حفظ انقلاب به معناى حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیشرونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهاى ترسیم شده. هدفها عوض نمیشوند. این اصول و ارزشهائى که بر روى آن بایستی ایستادگى کرد و براى آن جان داد، اصول و ارزشهائى هستند که در اهداف، مشخص شده‌اند. هدف نهائى، تعالى و تکامل و قرب الهى است. هدف پائین‌تر از آن، انسان‌سازى است؛ هدف پائین‌تر از آن، ایجاد جامعه‌ى اسلامى است با همه‌ى مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. این اهداف عوض‌شدنى نیستند؛ یعنى ما نمیتوانیم بیائیم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوئیم خیلى خب، یک روز میخواستیم عدالت برقرار کنیم، حالا میگوئیم عدالت که نمیشود، یک نیمه‌عدالتى برقرار کنیم! نه، عدالت. این، هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامى به طور کامل، اینها اهداف است، اینها تغییرپذیر نیست. لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعتها قابل کم و زیاد شدن است، شیوه‌ها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیشرونده و پیش‌برنده است. حفظ انقلاب یعنى حفظ همین حالت پیشروندگى و پیش‌برندگى. پاسدارى از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینجور نگاه کردیم و مفهوم پاسدارى را اینجور فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانى که در حرکت پاسدارى هست، مضاعف خواهد شد.

امام خامنه ای-۱۳/۴/۱۳۹۰

  • admin

همچنانکه اشارت شد، مفهوم عدالت در این کارشناسی تابعی از  فرآیند عواملِ تولید است و این به معنای تبعیت مفهوم عدالت از تعادل معیشتی است و از آنجاکه تعادل معیشتی بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی از تعادل معیشتی سنتی  به تعادل رفاه تغییر یافته است، عدالت هم تابعی از دستیابی به الگوهای توسعه یافته تولید محسوب می شود.

 روشن است که نظام مفاهیم فوق ثمره ای جزء القای تقدم توسعه بر عدالت ندارد.  

  • admin

 امنیت در فرهنگ تکامل ملزم به تعریف کمال است. اگر تعریف کمال به عالم دنیا محدود باشد، تکامل مادی می‌شود و فرهنگ مادی بر امنیت حاکم است و اگر محدود به دنیا نیست و در جهانبینی خودش می‌گوید غیر دنیا نیز هست، امنیت چه چیزی می‌شود، امنیت الهی، تکامل الهی می‌شود. پس کمال، اساس در تعریف فرهنگ امنیت است.

پس وقتی گفته شد تکامل، کمال و توسعه اساس تعریف امنیت است، دیگر عدالت که درجه داخلی آن می‌باشد، اصلاً به تکامل شناخته می‌شود، توازن و عدل کجاست؟ می‌گویم در چه دستگاه تکاملی؟، تا ظلم تفسیر شود. وقتی که ظلم تفسیر شد امنیت و ناامنیت تعریف می‌شود.

پس نقطه آغازین، تعریف امنیت به تعریف تکامل است. اگر کمال الهی شد، عدالت هم الهی می‌شود و ظلم هم به صورت الهی معنا می‌شود. اگر تکامل مادی شد، طبیعتاً امنیت هم مادی تعریف می‌شود، عدالت هم که در درون تکامل قابل تعریف است، مادی تعریف می‌شود. ظلم هم که ضد امنیت است، بر مبنای مادی تعریف می‌شود. اگر تعریف ظلم تمام شد یعنی به عبارت دیگر، صیانت یا تکامل، سرپرستی تکامل، عدالت درون آن است، بهره وری درون عدالت است. حالا وقتی گفتیم رابطه انسانها با هم متکیف به کیف است و رابطه اش با جهان متکیف به کیف است، چه رابطه ای باید امنیت داشته باشد؟

سئوال این است که چگونه ارتباطی در کدام دستگاهی از عدالت است به عبارت دیگر چگونه بهره وری در کدام دستگاه عدالت و کدام عدالت و در کدام تکامل؟ فرهنگ هر جامعه بر تعریف «خود تکامل» حاکم است. در اینجا سؤال چیست؟

علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی

زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۱  -  18/۸/1378

  • admin

مطلب اول این است که خط کلی نظام اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است؛ این یک کلی و قابل توضیح و تشریح. البته این که در مقابل تمدن کنونی بشر - یعنی تمدن مادی غرب - می تواند تمدن دیگری مطرح بشود یا نه و این تمدن برای پیدایش خود و سپس برای ماندگاری و استواری خود، از چه عناصری، از چه عواملی کمک خواهد گرفت، دراین باره سخنها هست. اگر شما به بلندگویان تمدن کنونی غرب مراجعه کنید، آنها خواهند گفت تمدن مادی غرب ابدی است؛ تغییرناپذیر است. از اوایلی که این تمدن اوج گرفته بود - یعنی از قرن نوزدهم میلادی - بحث معارضه ی سنت و مدرنیته را مطرح کردند؛ یعنی همه ی آنچه که این تمدن تقدیم بشریّت می کند، چیزهای مدرن و نو و تازه و اجتناب ناپذیر و جذاب و خواستنی است؛ هر چه در مقابل آن است، این سنت است، این منسوخ است، این قدیمی است، این زوال پذیر است. این بحث را شما امروز هم گاهی در برخی از محافل روشنفکری ما می بینید؛ اما این بحث نویی نیست؛ این بحثِ قرن نوزدهمیِ دنیای غرب است که ادامه پیدا کرده است؛ با این هدف که تمدن غرب در راه خود، همه ی فرهنگها را، همه ی تمدنها را، همه ی زیر ساختهای مدنی را، همه ی روابط انسانی و اجتماعی را، همه ی آن چیزی را که تمدن غرب آن را نمی پسندند، از سر راه خود بردارد و حاکمیت مطلق خود را با پشتوانه ی قدرت مادی و سرمایه داری از یک سو، قدرت نظامی و سیاسی از یک سو، قدرت رسانه یی از یک سو، ابدی کند.

منبع

  • admin

ببینیم که امروز نقشه‌ى دشمن در مورد انقلاب چیست. به تعبیر متعارف و رائج، سناریوى دشمن را حدس بزنیم، ببینیم دنبال چیست. اگر توانستیم درست بفهمیم، درست حدس بزنیم و در مقابل سناریوى دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه‌ریزى کردیم، قطعاً دشمن شکست خواهد خورد.

امام خامنه ای در دیدار نمایندگان مجلس- 8/3/1390

  • admin

اینکه بنده درباره‌ى علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهاى ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانى‌اى که امروز رائج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران مى‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزه‌هاى علمیه و علماى دین پشتوانه‌هائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامه‌ریزى، براى زمینه‌سازى‌هاى گوناگون. پس نظام اسلامى پشتوانه‌اش علماى دین و علماى صاحب‌نظر و نظریات اسلامى است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزه‌هاى علمیه است، چون تکیه‌گاه اوست.

امام خامنه ای-۱۳۸۹/۷/۲۹ 

  • admin

ما فقط تمیز نمی‌دهیم و یا فقط سنجش نمی‌کنیم این تمیز‌ها و سنجش‌ها برای زندگی کردن است. وقتی این‌ها را ضمیمه به زندگی می‌کنیم محاسبه در کار می‌آید. شما نمی‌توانید به بزرگی و کوچکی اکتفاء کنید بلکه اندازه‌گیری بزرگی و کوچکی هم نیاز است به عنوان مثال وقتی وارد اتوبوس می‌شوید نمی‌توانید بگوئید من بلیط می‌‌دهم و با تعداد آن کاری نداشته باشید. [نه, تعداد بلیط هم باید واضح باشد.] و یا مثلاً وقتی به خیاطی برای دوختن لباس می‌روید دور گردن و دور آستین شما را اندازه‌گیری می‌کنند لذا سنجش‌ها کمی هم می‌شود تا بتوان زندگی کرد. پس ما یک «تمیز فی الجلمه» داریم، یک «سنجش فی الجمله» داریم و یک «سنجش خاص» هم داریم. سنجش خاص یعنی ریاضیات فی الجمله، پس ما با ریاضیات سرو کار داریم تا بتوانیم زندگی کنیم.

حجت الاسلام علامه مسعود صدوق

فلسفه نظام ولایت- جلسه ۱  -  ۲۶/۲/۱۳۸۰

 
 
  • admin

با کمی دقت بیشتر معلوم می‌شود این حرف را ادیان نمی‌توانند قبول کنند. چرا ادیان نمی‌توانند قبول کنند؟ ادیان می‌گویند: عالم خدا دارد و فقط یک حق وجود دارد. حق و باطل و اساس شرافت، خداست «انّ اکرمکم عندالله اتقیکم». نمی‌توانند بگویند برای ما انکار و اقرار نسبت به خدا مساوی است. می‌توانند بگویند ما کافر را نمی‌کشیم، تحت ذمه باشد، ولی نمی‌توانند بگویند حق ولایتش با ما برابر باشد، اینکه کسی می‌گوید خدا هست، حاکم باشد و کسی که می‌گوید خدا نیست، حاکم باشد، نمی‌تواند برای ما مساوی باشد. اومانسیسم (انسانگرا) نمی‌توانیم باشیم. «و کذلک جعلنا لکل نبی عدواً شیاطین الجن والانس»، لقب یک عده از انسانها یعنی شیطان لقب آنها «اولئک کالانعام بل هم اضل» گفته می‌شود یا گفته می‌شود: «وسنستدرجهم من حیث لایعلمون» یا می‌گویند اینها کرو کور هستند «وفی آذانهم وقر» در گوش آنها سنگ است و صدا به گوش آنها نمی‌رسد. چشم دارند، ولی نمی‌توانند با چشم خودشان ببینند، گوش دارند، ولی نمی‌توانند بوسیله آن بشنوند.

حتی به آنها اجازه امنیت نمی‌دهد، اجازه سبیل نمی‌دهد «لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا» حق ولایت، یعنی رئیس شدن و والی شدن ندارند.

علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی

زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۱  -  18/۸/1378

  • admin

  • admin

دانش را در اینجا به همین فن ارتباط سازی خارجی ذکر کردیم یعنی تصرف در عینیتها، یعنی فرق بین بینشی که نرم افزار سازی است تا تصرف در عینیت یعنی تصرف در سخت افزارها. سخت افزارها خود انسان هم می‌تواند باشد می‌تواند بینش، دانش و گرایش آدم را موضوع قرار دهد و در روانشناسی عوض کند، وقتی عوض کرد. می‌گوئیم یک انسان که جزء مقدورات ما نبود، حالا جزء مقدورات ما هست در اینجا شخص آدم به عنوان سخت افزار تلقی می‌شود که معادلات روان شناسی، معادلا پرورشی، ابزارها و. .. آمده اند تا این سخت افزار را به عنوان یک مقدور عینی طوری تأثیر می‌گذارد که قبلاً نمی توانسته برای خودش راندمان تولید کند. ولی خان می‌تواند، ما در هرجا که کارآمدی عینی را ذکر می‌کنیم تصرفی را نسبت به یک شئی عینی ذکر می‌کنیم هر تصرفی را که در شئی عینی درست می‌کنیم معنایش این است که کیفیت ارتباط عینی آنرا تغییر دادیم. کلا فرق بین تکنولوژی و دانش از نظر ما با بینش این است که آن نظری است فرمول سازی و مدل سازی و شبیه سازی و نرم افزارسازی است، اما در دانش چه چیزسازی است؟ تغییر عینیت و تغییر کیفیت عینیت است. پس دانش را استعمال می‌کنیم در کلیه تصرفات کاربردی نسبت به واقعیتهای عینی

علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی

زیرساخت الگوی تحلیل امتیازات،اختلافات و مشترکات روش تحقیق- جلسه ۸  -  18/9/1378

  • admin